presumed

base info - اطلاعات اولیه

presumed - فرض شده است

N/A - N/A

prɪˈzuːm

UK :

prɪˈzjuːm

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [presumed] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I presume (that) they're not coming, since they haven't replied to the invitation.


    من فرض می کنم (که) آنها نمی آیند، زیرا آنها به دعوت نامه پاسخ نداده اند.

  • You are Dr Smith, I presume?


    فکر می کنم شما دکتر اسمیت هستید؟

  • Are we walking to the hotel? I presume not/so.


    آیا پیاده به سمت هتل می رویم؟ من فرض می کنم نه/چنین است.

  • The boat's captain is missing, presumed dead (= it is believed that he is dead).


    ناخدای قایق مفقود است، فرضاً مرده است (= گمان می رود که او مرده است).

  • In British law you are presumed innocent until you are proved guilty.


    در قوانین بریتانیا، تا زمانی که مجرمیت شما ثابت نشود، بی گناه فرض می شوید.

  • The universe is presumed to contain many other planets with some form of life.


    فرض بر این است که جهان شامل بسیاری از سیارات دیگر با نوعی حیات است.

  • I wouldn't presume to tell you how to do your job but shouldn't this piece go there?


    فکر نمی کنم به شما بگویم چگونه کار خود را انجام دهید، اما آیا این قطعه نباید به آنجا برود؟

  • I don't wish to presume (= make a suggestion although I have no right to), but don't you think you should apologize to her?


    نمی‌خواهم فرض کنم (= پیشنهادی بدهم، هرچند حق ندارم)، اما آیا فکر نمی‌کنید باید از او عذرخواهی کنید؟

  • He presumes on her good nature (= takes unfair advantage of it).


    او فطرت نیک او را فرض می کند (= از آن بهره ناعادلانه می گیرد).

synonyms - مترادف

  • فرض می شود


  • آشکار

  • seeming


    به نظر می رسد

  • ostensible


    ظاهری

  • assumed


    فرض

  • reputed


    شهرت دارد

  • putative


    فرضی

  • ostensive


    مشهود

  • evident


    در ابتدا

  • prima facie


    ادعا شده است

  • alleged


    ادعا کرد

  • purported


    اظهار داشت

  • claimed


    درست‌نما

  • professed


    باصطلاح

  • hypothetical


    حدسی

  • specious


    شایعه شده انگلستان


  • اعلام کرد

  • conjectural


    احتمال دارد

  • rumouredUK


    شایعه شده آمریکا

  • declared


    بیرونی


  • سطحی

  • rumoredUS


    مفروض

  • outward


    تظاهر کرد

  • superficial


    توهم آمیز

  • suppositious


    سمبلنت

  • pretended


    متعهد شد

  • illusory


    پیش فرض

  • suppositional


  • semblant


  • avowed


  • presupposed


antonyms - متضاد

  • واقعی


  • تایید شده

  • factual


    ایجاد

  • confirmed


    شناخته شده

  • established


    ثابت شده است

  • known


    درست است، واقعی

  • proven


    محاسبه شد


  • طبقه بندی شده

  • calculated


    مسلم - قطعی

  • categorical


    قطعی


  • اندازه گیری شده

  • definite


    ثابت

  • measured


    قابل اعتماد

  • proved


    مطمئن

  • reliable


    راستگو


  • معتبر

  • truthful


    پشتیبانی

  • valid


    گواهی شده است

  • supported


    اثبات شده است

  • attested


    معقول

  • substantiated


    استدلال کرد


  • تعدیل شده

  • reasoned


    خوب

  • justified


    سخت


  • فقط


  • موجه


  • به خوبی پایه ریزی شده

  • well-founded


    غیر قابل انکار

  • well-grounded


    تایید کرد

  • undeniable


  • corroborated


لغت پیشنهادی

coy

لغت پیشنهادی

interview

لغت پیشنهادی

undermining