reversals
reversals - معکوس ها
N/A - N/A
UK :
US :
عمل تغییر یا تبدیل چیزی به خلاف آن
یک مشکل یا شکست
تغییر کامل جهت، نظم یا موقعیت
تغییر در چیزی به طوری که برعکس آنچه قبلا بوده تبدیل شود
مشکل یا شکستی که موفقیت یک فرد یا سازمان را دشوارتر می کند
او خواستار لغو تصمیم/سیاست قبلی شد.
ما دچار چند تغییر جزئی/موقت شده ایم.
با تغییر قابل توجهی از روندهای قبلی، مردم در حال بازگشت به سالت لیک سیتی هستند.
چه چیزی منجر به تغییر سیاست شد؟
این سیاست دستخوش تغییر کامل شده است.
تصمیم برای کاهش کارکنان ستادی تغییر کرده است.
امیدواریم روند نزولی فروش معکوس شود.
این شرکت اخیراً وضعیت معکوس را تجربه کرده است.
این تجارت زمانی که برای اولین بار وارد بازار آسیا شد، دچار تغییرات متعددی شد.
استعفای مدیرعامل نشان دهنده یک واژگونی قابل توجه برای شرکت است.
turnarounds
چرخش ها
turnabouts
تغییر می کند
shifts
چرخش
turnrounds
نوسانات
swings
منحرف می شود
swerves
سوئیچ ها
switches
دور برگردان
U-turns
در مورد چرخش
about-turns
در مورد چهره ها
about-faces
صورت های ولتاژی
volte-faces
تغییرات قلب
فلیپ فلاپ
flip-flops
عقب نشینی ها
backtrackings
تغییرات دریا
changes
پسرفت ها
sea changes
تغییرات ذهنی
retractions
معکوس می کند
turns
برگشت ها
تغییر پارادایم
reverses
تحولات
reversions
لغو ایالات متحده
paradigm shifts
تغییرات تاک
transformations
افکار دوم
cancelationsUS
لغو می کند
changes of tack
لغو انگلستان
second thoughts
انقلاب
rotations
عقب نشینی می کند
repeals
cancellationsUK
revolutions
backtracks
approvals
تائیدیه
enactments
مصوبات
validations
اعتبارسنجی ها