teaspoon

base info - اطلاعات اولیه

teaspoon - قاشق چایخوری

noun - اسم

/ˈtiːspuːn/

UK :

/ˈtiːspuːn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [teaspoon] در گوگل
description - توضیح

  • یک قاشق کوچک که برای مخلوط کردن شکر با چای و قهوه استفاده می کنید


  • مقداری که یک قاشق چای خوری می تواند در خود نگه دارد و به عنوان واحدی برای اندازه گیری غذا یا مایع در پخت و پز استفاده می شود

  • a small spoon used to stir (= mix) tea or coffee in a cup


    قاشق کوچکی که برای هم زدن (= مخلوط کردن) چای یا قهوه در فنجان استفاده می شود

  • a spoon that contains 0.17374 ounces or 4.93 mililitres , used for measuring food


    قاشقی که حاوی 0.17374 اونس یا 4.93 میلی لیتر است که برای اندازه گیری غذا استفاده می شود.

  • a small spoon used to put sugar in coffee or tea and for eating or measuring food or the amount this spoon holds


    قاشق کوچکی که برای ریختن شکر در قهوه یا چای و برای خوردن یا اندازه گیری غذا یا مقداری که این قاشق در خود دارد استفاده می شود.

  • Add 1 teaspoons of the salt and macaroni; cook until almost tender, but still a little firm to the bite.


    1 قاشق چایخوری نمک و ماکارونی را اضافه کنید. بپزید تا تقریباً نرم شود، اما هنوز کمی سفت شود.

  • Remove from heat and add 2 tablespoons butter and 1 teaspoon vanilla.


    از روی حرارت بردارید و 2 قاشق غذاخوری کره و 1 قاشق چایخوری وانیل را اضافه کنید.


  • سالاد را به میزان دلخواه با نمک و فلفل مزه دار کنید، در صورت تمایل 1 قاشق چایخوری سس ماهی باقی مانده را اضافه کنید.


  • لیموها را به آرامی فشار دهید و / 2 قاشق چایخوری نمک را در مرکز هر کدام قرار دهید.

  • Add a teaspoon of salt and a sprinkling of milled pepper.


    یک قاشق چای خوری نمک و مقداری فلفل آسیاب شده به آن اضافه کنید.

example - مثال
  • Add two teaspoons of salt.


    دو قاشق چایخوری نمک اضافه کنید.

  • a teaspoonful of sugar


    یک قاشق چایخوری شکر

synonyms - مترادف
  • f℥j


    f℥j

  • tsp


    قاشق چایخوری

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

tailors

لغت پیشنهادی

unravel

لغت پیشنهادی

dungeons