auspicious
auspicious - خوشحالی
adjective - صفت
UK :
US :
نشان دادن احتمال موفقیت آمیز بودن چیزی
suggesting a positive and successful future
پیشنهاد آینده ای مثبت و موفق
آن دیدار تاریخی در نوامبر 1977 به سختی خوش یمن بود.
این یک شروع فرخنده برای حرفه او به عنوان نویسنده بود.
این غذا با یک سس خردل تند و شیرین سرو می شود، این شروع خوبی برای وعده غذایی ما بود.
آغاز خوشی نبود.
Not just because of the extraordinary value it represents, but because of the unique qualities our auspicious holiday retreat has to offer.
نه فقط به دلیل ارزش فوق العاده ای که نشان می دهد، بلکه به دلیل ویژگی های منحصر به فردی که استراحتگاه تعطیلات فرخنده ما ارائه می دهد.
فصل بیسبال با دو برد خوب برای جاینتز توکیو شروع خوبی داشت.
هر چند شروع با او خوش یمن نبود.
Usually auspicious times for Hindu weddings are ascertained by Brahmin priests who are paid to consult the stars.
معمولاً اوقات خوشی برای عروسی هندوها توسط کشیشان برهمن مشخص می شود که برای مشورت با ستاره ها پول می گیرند.
شروعی خوش برای سال تحصیلی جدید
تاریخ مناسبی برای عروسی بود.
اولین ملاقات آنها به سختی خوشایند بود.
این شروع خیلی خوشبختی برای حرفه جدید او نبود.
ما منتظر یک لحظه مبارک بودیم تا درخواست خود را مطرح کنیم.
آنها اولین بازی خود در فصل را با نتیجه 5–1 بردند که شروع/آغاز خوشی بود.
اولین ملاقات ما خوش یمن نبود - ما بحث بزرگی داشتیم.
برنده شدن در هفت پرونده اول او شروع خوشی برای وکیل جوان بود.
propitious
معقول
promising
امیدوار کننده
favourableUK
مطلوب انگلستان
advantageous
با صرفه
encouraging
دلگرم کننده
favorableUS
مطلوب ایالات متحده
opportune
مناسب
روشن
hopeful
خوب
گلگون
rosy
خوش بینانه
optimistic
خوش شانس
fortunate
مشیتی
providential
سودمند
beneficial
طلایی
heartening
به موقع
خوشحال
احتمال دارد
timely
نمایشگاه
خوشبین
felicitous
گل رز
موفق
هالسیون
upbeat
رز رنگ
roseate
پر از وعده
prosperous
halcyon
rose-colored
well-timed
well timed
inauspicious
ناخوشایند
discouraging
دلسرد کننده
unpromising
بی امید
unpropitious
بی مناسبت
disheartening
نومید
hopeless
تاریک
bleak
افسرده کننده
مستاصل
depressing
کم نور
ناامید کننده
dim
ضعیف
dismal
دلگیر
downbeat
بی آینده
dreary
غمگین
futureless
بدبین
gloomy
غیر دلگرم کننده
pessimistic
ایالات متحده نامطلوب
unencouraging
بعید
unfavorableUS
بد
سیاه
بدخلق
بی فایده
ill-omened
شوم
infelicitous
نامطلوب انگلستان
ominous
مایه تاسف
unfavourableUK
بد شانس
unfortunate
فاجعه بار
unlucky
نامناسب
disastrous
ویرانگر
inopportune
ruinous
