asphalt
asphalt - آسفالت
noun - اسم
UK :
US :
یک ماده چسبنده سیاه رنگ که با خشک شدن سخت می شود و برای ساخت سطح جاده ها استفاده می شود
a black sticky substance often mixed with small stones or sand that forms a strong surface when it becomes hard
ماده ای سیاه و چسبنده که اغلب با سنگ های کوچک یا ماسه مخلوط می شود و در صورت سفت شدن سطح محکمی را تشکیل می دهد.
پوشاندن چیزی، معمولاً سقف یا جاده، با آسفالت
a black substance mixed with small stones, sand etc., that forms a hard surface when it dries and is commonly used as a surface for roads
یک ماده سیاه رنگ آمیخته با سنگ های کوچک، ماسه و غیره که هنگام خشک شدن سطح سختی ایجاد می کند و معمولاً به عنوان سطح جاده ها استفاده می شود.
س.. آیا می توانم روی یک راهرو آسفالتی در زمین چمن بکارم؟
However with experience of rather higher levels of use an asphalt surface has now been added to reduce annual maintenance costs.
با این حال، با تجربه سطوح نسبتاً بالاتر استفاده، اکنون سطح آسفالتی برای کاهش هزینه های نگهداری سالانه اضافه شده است.
He has a rival in every direction each vigilantly vying for the business that speeds by on six lanes of asphalt.
او در هر جهت رقیبی دارد که هر کدام هوشیارانه برای کسب و کاری که روی شش لاین آسفالت سرعت میگیرد، رقابت میکند.
پله ها را به شکلی بزرگ برداشتم و آسفالت را به سمت دروازه مدرسه پرتاب کردم.
به سختی روی زمین بازی آسفالت افتادم و دردی را حس کردم که روی فیلم قابل مشاهده نبود.
قفل و خالی بود و لاستیک هایش پنچر شده بود و در راهروی آسفالت ذوب شده بود.
حرارتی که بر روی آسفالت میتابید هیچ ضربهای به آن نداشت. زمان منحرف شد
an asphalted road/pitch/court
جاده / زمین / زمین آسفالته
