acknowledgment
acknowledgment - تصدیق
N/A - N/A
UK :
US :
واقعیت پذیرش اینکه چیزی درست است یا درست است
چیزی برای تشکر از کسی برای کاری که انجام داده است
نامه یا ایمیلی برای گفتن اینکه چیزی دریافت شده است
a short text at the beginning or end of a book where the writer names people or other works that have helped in writing the book
متن کوتاهی در ابتدا یا انتهای کتاب که در آن نویسنده از افراد یا آثار دیگری که در نوشتن کتاب کمک کرده اند نام می برد.
عمل یا واقعیت پذیرش حقیقت یا تشخیص وجود چیزی
تنها چیزی که می خواهم این است که اذعان کنم رفتار او غیرمنطقی است.
ما نسخهای از این کتاب را برای او فرستادیم تا از نقش او در خلق آن قدردانی کنیم.
من برای چهار شغل درخواست دادم، اما تا به حال فقط یک تایید داشتم.
او ویلسون را در قدردانی های خود گنجاند.
استعفای او اعتراف به شکست بود.
I applied for a grant and just received an acknowledgment (= letter saying that my letter was received).
من برای کمک هزینه درخواست دادم و فقط یک تأییدیه دریافت کردم (= نامه ای که می گوید نامه من دریافت شده است).
پذیرش
acceptance
پذیرش - پذیرفته شدن
acknowledgementUK
قدردانی انگلستان
به رسمیت شناختن
allowance
کمک هزینه
concession
امتیاز
confession
اعتراف
corroboration
تایید
granting
اعطا
حرفه
درك كردن
accession
الحاق
acquiescence
رضایت
admitting
اعتراف کردن
affirmation
اجازه می دهد
allowing
قدردانی
appreciation
موافقت
assent
ادعا
assertion
اقرار
asservation
اطلاع
avowal
شناخت
انطباق
cognizance
پذیرفتن
compliance
توافق
conceding
تائیدیه
concurrence
اعلام
confirmation
دانش
declaration
تصویب
تحقق انگلستان
ratification
realisationUK
disavowal
انکار
nonadmission
عدم پذیرش
denial
اختلاف نظر
disagreement
مخالفت
dissent
امتناع
refusal
طرد شدن
rejection
وتو
repudiation
راز
veto
پنهان کاری
عدم اجازه
concealment
بسته
disallowance
پوشش
closure
سکوت
اخراج
محرومیت
expulsion
ممنوعیت
exclusion
ممنوع کردن
prohibition
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
محدودیت
restraint
بار
constraint
سرکوب
forbiddance
مسدود کردن
جلوگیری
suppression
دستور
مهلت قانونی
prevention
proscription
injunction
moratorium