adjusted
adjusted - تنظیم شده
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از تنظیم کنید
تغییر جزئی چیزی، به ویژه برای درست تر، مؤثرتر یا مناسب تر کردن آن
لباس های خود را مرتب کنید تا خود را مرتب نشان دهید
برای آشنایی بیشتر با شرایط جدید
اگر صندلی خیلی بلند است، می توانید آن را متناسب با خود تنظیم کنید.
به عنوان یک معلم باید روش های خود را مطابق با نیازهای کودکان کندتر تنظیم کنید.
دامنش را مرتب کرد، نفس عمیقی کشید و به داخل اتاق رفت.
من نمی توانم خودم را با زندگی خودم وفق دهم.
چشمانش کم کم به تاریکی عادت کردند.
سبک زندگی بسیار متفاوت است - تنظیم کردن آن مدتی طول می کشد.
changed
تغییر کرد
altered
تغییر یافته است
modified
اصلاح شده
amended
اصلاح شد
edited
ویرایش شده
moldedUS
moldedUS
redesigned
دوباره طراحی شده است
revamped
تجدید نظر شده است
revised
دوباره کار کرد
reworked
دوباره ساخته شده است
rewrought
سازگار
adapted
مدوله شده
modulated
بازسازی شده
refashioned
خنثی شده
tempered
بهینه سازی شده است
tweaked
ساخته شده بیش از
made over
تعدیل شد
moderated
شکل گرفته است
morphed
بازسازی شده است
reconstructed
دوباره انجام داد
redid
بازسازی شد
regenerated
remodeledUS
remade
بازسازی شده انگلستان
remodeledUS
remouldedUK
remodelledUK
سازماندهی مجدد ایالات متحده
remouldedUK
دوباره ابزار شد
renovated
متناوب
reorganizedUS
restyled
retooled
alternated
unchanged
بدون تغییر
unqualified
فاقد صلاحیت
ادامه داد
held
برگزار شد
kept
نگهداری می شود
maintained
نگهداری
preserved
حفظ شده است
retained
حفظ شد
sustained
پایدار