alcove
alcove - طاقچه
noun - اسم
UK :
US :
جایی در دیوار اتاقی که عقب تر از بقیه دیوار ساخته شده است
فضای کوچکی در یک اتاق که توسط یک قسمت از دیوار که عقبتر از قسمتهای هر طرف است تشکیل شده است
فضای کوچکی در یک اتاق که توسط یک قسمت از دیوار که دورتر از قسمت های هر طرف است، تشکیل شده است
یک نقشه دقیق از اتاق تهیه کنید، تمام طاقچه ها و درها را اندازه بگیرید.
یک میز کارتی در یک طاقچه در اتاق نشیمن چیده شده بود.
Frankie blinked in the bright light then turned his gaze reluctantly to the arched alcove on his left.
فرانکی در نور روشن پلک زد، سپس با اکراه نگاهش را به سمت طاقچه قوسی سمت چپ چرخاند.
انباری فقط یک طاقچه کنار آشپزخانه بود.
ضبط صوت را پیدا کرد که به یک طاقچه کوچک از زیر میز حک شده بود.
As I slunk back to the alcove, I noticed half-suppressed smiles on the tear-stained faces of several of the mourners.
همانطور که به سمت طاقچه برگشتم، متوجه لبخندهای نیمه سرکوب شده روی چهره های اشک آلود چند تن از عزاداران شدم.
اتاق نشیمن دارای مبلمان چینی کهنه و پرده های رنگ و رو رفته در طاقچه پنجره بلند بود.
niche
موقعیت مناسب، جایگاه
recess
فرورفتگی
nook
گوشه
bay
خلیج
بوور
bower
حفره
cavity
توخالی
hollow
افتتاح
اپیس
apse
غرفه
booth
محفظه
compartment
سوراخ توله
cubbyhole
اتاقک
cubicle
تورفتگی
indentation
اینگلنوک
inglenook
پیش اتاق
anteroom
مطالعه
نقطه خلوت
secluded spot
سوراخ
خراش
cranny
سلول
کبوتر چاله
pigeonhole
کابین
محفظه - اتاق
کارل
carrel
اسلات
slot
جعبه
enclosure
کمد لباس
فضا
closet
bulge
برآمدگی
camber
کمبر
convexity
تحدب
jut
پرت کردن
projection
طرح ریزی
protrusion
بسته
protuberance
ادامه
closure
بد شانسی
continuation
جامد
misfortune
سرگرمی
