archbishop
archbishop - اسقف اعظم
noun - اسم
UK :
US :
کشیشی با بالاترین درجه که مسئول تمام کلیساها در یک منطقه خاص است
a bishop of the highest rank who is in charge of churches and other bishops in a particular large area
اسقفی با بالاترین درجه که مسئول کلیساها و سایر اسقف ها در یک منطقه بزرگ خاص است
a bishop (= an important priest) of the highest rank in charge of the churches and other bishops in a large area
اسقف (= کشیش مهم) عالی رتبه، مسئول کلیساها و دیگر اسقف ها در یک منطقه وسیع
All that Anselm demanded was that the essential basis for carrying out his duties as archbishop should remain inviolate.
تنها چیزی که آنسلم می خواست این بود که اساس اساسی برای انجام وظایف خود به عنوان اسقف اعظم باید مصون بماند.
But the choice emphasizes three important features of Anselm's mind at the moment when he became archbishop.
اما این انتخاب بر سه ویژگی مهم ذهن آنسلم در لحظه ای که اسقف اعظم شد تأکید می کند.
No archbishop but Fisher would have had the administrative ability or the tenacity to achieve the end.
هیچ اسقف اعظمی جز فیشر توانایی اداری یا سرسختی برای رسیدن به هدف را نداشت.
As a general rule the archbishop had sufficient political leverage to ensure success for his own monks in these disputes.
به عنوان یک قاعده کلی، اسقف اعظم دارای اهرم سیاسی کافی برای تضمین موفقیت راهبان خود در این اختلافات بود.
Once again the citizens, now politically organized as a commune, were in dispute with the archbishop and the canons.
بار دیگر شهروندان که اکنون از نظر سیاسی به عنوان یک کمون سازماندهی شده بودند، با اسقف اعظم و قواعد عمومی درگیر شدند.
این استاد الهیات در رایمز با اسقف اعظم درگیری داشت.
اسقف اعظم کلیسا را به سان ساتیرو، برادر سنت آمبروجیو تقدیم کرد.
اسقف اعظم کانتربری (= رئیس کلیسای انگلستان)
او در سال 1980 به عنوان اسقف اعظم در کلیسای جامع کانتربری بر تخت نشست.
او اسقف اعظم میلان شد.
اسقف اعظم کانتربری بالاترین مقام را در کلیسای انگلستان دارد.
bishop
راهب
cardinal
اصلی
prelate
پیشوا
primate
پستاندار
کشیش
cleric
روحانی
وزیر
ecclesiastic
کلیسایی
preacher
واعظ
reverend
بزرگوار
divine
الهی
pastor
معاون
vicar
سلطه
dominie
ابات
parson
پدر
abbot
رئیس
padre
سرپرستی
rector
شماس
curate
منشی
clergyperson
مبشر
deacon
پاپ
clerk
مبلغ
chaplain
شهر بزرگ
منبر
evangelist
سوفرگان
clergyman
pontiff
missionary
metropolitan
pulpiteer
suffragan
layman
شخص غیر روحانی
layperson
فرد عامی
secular
سکولار