atoll

base info - اطلاعات اولیه

atoll - جزیره مرجانی

noun - اسم

/ˈætɔːl/

UK :

/ˈætɒl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [atoll] در گوگل
description - توضیح

  • یک جزیره مرجانی به شکل یک حلقه

  • a ring-shaped island formed of coral (= rock-like natural substance) that surrounds a lagoon (= area of sea water)


    جزیره ای حلقه ای شکل از مرجان (= ماده طبیعی صخره مانند) که تالاب (= ناحیه ای از آب دریا) را احاطه کرده است.

  • When the island had sunk beneath the waves the former fringe would be left as an atoll.


    هنگامی که جزیره در زیر امواج فرو می‌رفت، حاشیه سابق به عنوان یک جزیره مرجانی باقی می‌ماند.

  • Barrier reefs and atolls are very like each other in general form and zonation.


    صخره های سدی و جزایر مرجانی از نظر شکل کلی و پهنه بندی بسیار شبیه یکدیگر هستند.

  • Even certain elevated atolls seem to have such a thickness of limestone as to indicate subsidence before present uplift.


    حتی برخی از جزایر مرتفع مرتفع به نظر می رسد که دارای چنان ضخامت سنگ آهکی هستند که نشان دهنده فرونشست قبل از بالا آمدن فعلی است.

  • We continued along the north coast of West Spitsbergen, with a detour to the little atoll of Moffen Island.


    در امتداد ساحل شمالی اسپیتسبرگن غربی، با یک انحراف به جزیره کوچک مرجانی جزیره موفن ادامه دادیم.

  • It is incontrovertible that there has been long-continued subsidence on many oceanic atolls.


    این غیرقابل انکار است که فرونشست طولانی مدت در بسیاری از جزیره های مرجانی اقیانوسی وجود داشته است.

  • This is only well developed on the seaward side of the windward reef of atolls.


    این تنها در سمت دریا از صخره های بادگیر جزایر مرجانی به خوبی توسعه یافته است.

  • In between is a minefield of smaller idyllic coconut and white sand atolls.


    در این بین، میدان مین کوچکتر نارگیل و ماسه های سفید مرجانی وجود دارد.

  • In 1995 he sailed into the Moruroa test zone and hid on the atoll to frustrate the underground tests.


    در سال 1995 او به منطقه آزمایشی Moruroa رفت و در جزیره مرجانی پنهان شد تا آزمایشات زیرزمینی را ناکام بگذارد.

example - مثال
  • the Bikini Atoll


    آتول بیکینی

synonyms - مترادف
  • cay


    کای


  • جزیره

  • isle


    جزیره کوچک

  • islet


    کلید

  • key


    تپه دریایی

  • reef


    جزیره مرجانی

  • coral island


    صخره مرجانی

  • coral isle


    جزیره کویری

  • coral reef


    eyot


  • ait

  • eyot


    هولم

  • ait


    اسکرو

  • holm


    مجمع الجزایر

  • skerry


    اینچ

  • archipelago


    توده خشکی

  • inch


    زنجیر

  • landmass


    واحه


  • پناه

  • oasis


    محصور کردن


  • بار

  • enclave


    گروه

  • bar


    پناهگاه


  • جایگاه مقدس

  • haven


    شبه جزیره

  • sanctuary


    عقب نشینی

  • refuge


  • peninsula


  • retreat



antonyms - متضاد
  • continent


    قاره

  • mainland


    سرزمین اصلی

لغت پیشنهادی

recitation

لغت پیشنهادی

opening

لغت پیشنهادی

liquidation