avocation
avocation - دعوت
noun - اسم
UK :
US :
کاری که شخص به عنوان علاقه یا سرگرمی انجام می دهد و کار همیشگی آن فرد نیست
کاری که علاوه بر شغل یا حرفه اصلی خود انجام می دهید، به خصوص برای لذت بردن
بخش آخر پرسشنامه فضایی برای فهرست کردن خواسته ها و علایق خود دارد.
She started painting six years ago as an avocation, and next week her paintings will be displayed in a gallery exhibition for the first time.
او نقاشی را از شش سال پیش به عنوان یک علاقهمندی آغاز کرد و هفته آینده نقاشیهای او برای اولین بار در نمایشگاه گالری به نمایش درخواهد آمد.
او یک توسعه دهنده املاک و مستغلات است که کسب و کار مشاوره خود را به عنوان یک کار نیمه وقت توصیف می کند.
recreation
تفریح
amusement
تفریحی
pastime
سرگرمی
distraction
حواس پرتی
diversion
انحراف
hobby
حاشیه
sideline
ورزش
هوی و هوس
whimsy
اسب سرگرمی
hobbyhorse
لگد زدن
دستیابی
pursuit
چیز
علاقه جانبی
بازی
علاقه
فعالیت
فعالیت های اوقات فراغت
تعقیب اوقات فراغت
leisure activity
لذت
leisure pursuit
تنوع بخشی
آرامش
divertissement
اشتیاق
relaxation
علاقه به اوقات فراغت
enthusiasm
سرگرم کننده
leisure interest
مد زودگذر
شور
fad
کیسه
تفننی
وسواس
fancy
obsession
boredom
بی حوصلگی
حرفه
vocation
کار کردن
کار
وظیفه
نیروی کار ایالات متحده
laborUS
کار انگلستان
labourUK
دوست نداشتن
dislike
نفرت
سرگرمی
اشتغال
مهارت
کسب و کار
استخدام
تجارت
پست
تابع
رشته
موقعیت
خط کاری، حوزه فعالیت، تخصص کاری
نقش
کنسرت
زندگي كردن
gig
امرار معاش
تعهد
livelihood
سرویس
undertaking
تمرین
قرارداد