backhanded
backhanded - عقبگرد
adjective - صفت
UK :
US :
به نظر می رسد اظهارات یا تمجیدهای پشت سر هم بیانگر تحسین یا تحسین است، اما در واقع توهین آمیز است
یک شوت بک هند یک ضربه بک هند است
یک اظهارنظر پشت سر هم خوشایند به نظر می رسد، اما ممکن است واقعاً یک انتقاد باشد یا به معنای چیزی ناخوشایند باشد
(از چیزی که گفته شده) واضح نیست و معمولاً به معنای مخالف آن چیزی است که به نظر می رسد
This backhanded compliment is, in fact a tribute to the imagination and commitment of community educators.
این تعارف پشت سر در واقع ادای احترام به تخیل و تعهد مربیان جامعه است.
این یک یادداشت عقب نشینی از اخراج است، توضیحی که واقعاً بهانه است.
اولین بحران، هدیه ای پشت سر یلتسین بود.
او به نوعی عقب نشینی درست می گفت.
این داده ها ممکن است به عنوان یک موفقیت پشت سر هم برای دولت تاچر خوانده شود.
انتقاد اشرافی از غرض ورزی سلطنتی ادای احترامی پشت سر به آن موفقیت بود.
sarcastic
طعنه آمیز
snide
اسنید
ironic
کنایه آمیز
sardonic
ساردونیک
sneaky
موذی
tongue-in-cheek
زبان در گونه
two-edged
دو لبه
با زبان در گونه
double-edged
مسخره
mocking
سوزاننده
caustic
طنز
satirical
گاز گرفتن
biting
تمسخر آمیز
derisive
تمسخر
scornful
بدبینانه
scoffing
تیز
cynical
برش دادن
مرده
ironical
کوبنده
sneering
تحقیرآمیز
cutting
قرمز
mordant
عصبانی
scathing
نیش زدن
contemptuous
ترانشه
satiric
خشک
acerbic
سارکی
wry
stinging
trenchant
sarky
مستقیم
straightforward
سرراست
sincere
مخلص - بی ریا - صمیمانه
صادقانه
candid
صریح
artless
بی هنر
genuine
اصل
unfeigned
بدون جعل
undesigning
بدون طراحی
heartfelt
از صمیم قلب
forthright
باز کن
عمودی
frank
سر راست
upright
دینکم
قابل اعتماد
dinkum
اشرافزاده
trustworthy
ساده
ingenuous
بی ضرر
کاملا
harmless
واضح
blunt
نمایشگاه
downright
قابل توجه
explicit
با ایمان
درست است، واقعی
جدی
conspicuous
راستگو
faithful
earnest
truthful
reliable
