banshee
banshee - بانشی
noun - اسم
UK :
US :
یک روح زن که اعتقاد بر این است که فریاد بلندش هنگام مرگ کسی شنیده می شود
a female spirit in traditional Irish stories whose crying sound tells you that someone in your family is going to die
یک روح زن در داستانهای سنتی ایرلندی که صدای گریهاش به شما میگوید که یکی از اعضای خانوادهتان میمیرد
درست به موقع برگشت و چیزی بزرگ و سیاه را دید که مثل یک بانشی به سمتش غرش می کرد.
یکی از دختربچهها از شدت هیجان بستنیاش را رها کرد و مثل یک بانشی شروع به زوزه کشیدن کرد.
مست بودی و مثل بانشی زوزه می کشیدی.
وقتی عشق می ورزد مثل یک بانشی فریاد می زند، و همه چیز تمایل دارد به هم بخورد.
او مانند یک بانشی جیغ می زد.
قطار هنوز داخل تونل بود، باد مثل بانشی دیوانه از پنجره های باز زوزه می کشید.
With their banshee wails, squalling guitars and naked aggression, they are baring their souls and they are angry.
آنها با ناله های بانشی خود، گیتارهای قیچی و پرخاشگری برهنه، روح خود را برهنه می کنند و عصبانی هستند.
روی صحنه، مانند بنشی های وحشی از جهنم بیرون می رویم.
phantom
فانتوم
روح
spectreUK
spectreUK
specterUS
specterUS
غول
ghoul
موجود فراطبیعی
supernatural being
سایه
ترساندن
spook
ظهور
apparition
خیال
phantasm
wraith
wraith
چشم انداز
پیشگام
poltergeist
revenant
خالی از سکنه
poltergeist
بازدید کننده
haunt
ابله
visitant
ظاهر
bogey
کلپی
دیو
kelpie
یال ها
demon
ایدولون
manes
جن
eidolon
خیال پردازی
تحقق ایالات متحده
sprite
بوژی
fantasm
هت کردن
materializationUS
متریال سازی انگلستان
bogie
hant
materialisationUK