benevolent
benevolent - خیراندیش
adjective - صفت
UK :
US :
مهربان و سخاوتمند
مهربان و مفید
دادن پول یا کمک به افراد یا سازمان هایی که به آن نیاز دارند
در اعماق درون، می بینید، من هنوز معتقد بودم که زندگی اساساً خیرخواهانه است.
The integration of state and society favoured a benevolent and expansive concept of the role of the state.
ادغام دولت و جامعه به مفهوم خیرخواهانه و گسترده ای از نقش دولت کمک می کند.
براون گفت، علیرغم ترسی که ربوده شدگان تجربه کرده اند، خاکستری ها خیرخواه هستند.
Work / family programs are typically benevolent in intent but difficult to justify in business terms.
برنامه های کار/خانواده معمولاً از نظر هدف خیرخواهانه هستند، اما توجیه آنها از نظر تجاری دشوار است.
مردی مهربان و مهربان
آرتور جافه در بهترین زمان مردی خیرخواه نبود.
به جای فریاد زدن، یک سکوت خیرخواهانه را امتحان کنید.
وقتی این را گفت به طرز خیرخواهانه ای لبخند زد.
پول برای کار خیرخواهانه
a benevolent smile/attitude
لبخند/نگرش خیرخواهانه
اعتقاد به وجود خدای مهربان
a benevolent dictatorship
یک دیکتاتوری خیرخواه
صندوق خیریه RAF
او علاقه خیرخواهانه ای به تحصیل خواهرزاده هایش داشت.
سرهنگ خیرخواه بود، اما احمق نبود.
They consider themselves to be benevolent employers, providing sick pay and pensions for all their workers.
آنها خود را کارفرمای خیرخواه می دانند که برای همه کارگران خود حقوق و حقوق بازنشستگی فراهم می کنند.
او پیرمردی خیرخواه بود و به مگسی آسیب نمی رساند.
a benevolent organization
یک سازمان خیرخواه
من تحت تأثیر خیرخواهانه عمویم والت با خوشحالی بزرگ شدم.
نوع
kindly
محبت آمیز
خوب
compassionate
دلسوز
benign
خوش خیم
caring
مراقبت
charitable
خیریه
humane
انسانی
sympathetic
سخاوتمندانه
generous
بخشنده
gracious
الزام آور
obliging
سودمند
beneficent
با ملاحظه
considerate
لیبرال
نجیب
decent
مفید
بزرگوار
magnanimous
متفکر
thoughtful
متحمل
tolerant
درك كردن
انطباق دادن
accommodating
خوشایند
congenial
ممتنع
indulgent
دوست داشتنی
munificent
دوستانه
affable
سخاوتمند
amiable
amicable
benignant
bounteous
bountiful
unkind
نامهربان
cruel
ظالمانه
heartless
بی دل
nasty
زننده
unkindly
نامهربانانه
brutal
وحشیانه
compassionless
بی رحم
inconsiderate
بی ملاحظه
selfish
خود خواه
uncaring
بی توجه
uncharitable
غیر خیریه
unmerciful
ناخوشایند
unpleasant
بی رحمانه
atrocious
بد
بی احساس
brutish
نفرت انگیز
callous
غیر انسانی
hateful
غیر حساس
inhuman
بی فکر
inhumane
غیر دوستانه
insensitive
بی سخاوتمند
merciless
بی همدردی
pitiless
ruthless
thoughtless
uncompassionate
unemotional
unfeeling
unfriendly
ungenerous
unsympathetic