blackball
blackball - توپ سیاه
verb - فعل
UK :
US :
رای دادن به کسی، مخصوصاً برای اینکه نتواند به یک باشگاه یا گروه اجتماعی بپیوندد
رای دادن علیه اجازه دادن به فردی برای عضویت در یک سازمان یا گروه
در سال 1962، فرید 300 دلار جریمه شد و از رادیو گلوله سیاه شد.
veto
وتو
رای مخالف
پایین
کشتن
منفی
nix
nix
شلیک کردن
رد کردن
پایین بیاورند
نفی کردن
negate
اسکواش
squash
انگشت شست را به
چراغ قرمز را به
خاموش شدن
shutdown
رای منفی
نه گفتن به
ممنوع کردن
ممنوع کرده است
prohibit
منع
forbid
اجازه ندادن
disallow
مسدود کردن
قانون شکن
interdict
منع کردن
outlaw
رد
proscribe
بار
بیرون انداختن
لغو
overrule
quash
تایید
ratify
تصویب کنید
مجوز
تحریم
تایید و امضا
endorse
تایید اعتبار
validate
autoriseUK
authoriseUK
autorizeUS
authorizeUS
حکم
warrant
گواهی کند
certify
تصدیق کردن
authenticate
حفظ کردن
uphold
تایید کند
corroborate
اثبات کردن
substantiate
بازگشت
تایید کنید
اعتبار
affirm
تاسيس كردن
accredit
خوب
formaliseUK
رسمی کردن ایالات متحده
formaliseUK
مجوز انگلستان
formalizeUS
مجوز ایالات متحده
licenseUK
باشه
licenceUS
نهایی انگلستان
نهایی کردن ایالات متحده
finaliseUK
برکت دادن
finalizeUS
امضا کردن
bless
روشن
