breaker
breaker - شکن
noun - اسم
UK :
US :
موجی بزرگ با بالای سفیدی که روی ساحل می غلتد
موجی که به سمت ساحل حرکت می کند
کسی که از زور برای وارد کردن یا باز کردن موارد گفته شده استفاده می کند
کسی که از قانون یا قانون و غیره تبعیت نمی کند.
برای ایمنی بیشتر همیشه از قطع کننده مدار استفاده کنید.
Investigators found faulty wiring leading to the pool and no updated circuit breakers that might have saved her life.
محققان متوجه شدند که سیم کشی معیوب منتهی به استخر و هیچ قطع کننده مدار به روز شده ای نیست که ممکن است جان او را نجات دهد.
The electricity supply industry and others use it to insulate high-voltage circuit breakers and cables.
صنعت تامین برق و سایرین از آن برای عایق کاری قطع کننده های مدار فشار قوی و کابل ها استفاده می کنند.
یک پنی سه فک شکن یا دو چوب شیرین بیان خرید.
Between them the sea came in from two directions, sending a constantly renewed chevron of breakers toward the beach.
بین آنها دریا از دو جهت وارد شد و یک شورون شکن که دائماً تجدید می شد به سمت ساحل فرستاد.
در سواحل ماسهای خالی آن میتوان غرش ضعیف شکنها را شنید.
شکن ها به بلندی خانه ها بودند و در برابر دیوارهای دریا و به سمت ساحل شکسته می شدند.
roller
غلتک
موج
billow
باد کردن
comber
شانه زدن
whitecap
کلاه سفید
اسب سفید
bombora
بمبورا
boomer
بومر
kahuna
کاهونا
destroyer
ناوشکن
surf
موج سواری
wrecker
ویرانگر
موج بزرگ
متورم شدن
swell
جزر و مد
tide
تاج
crest
موج دار شدن
ripple
ساحلی
beachcomber
کف کردن
froth
موج سواری در دریا
sea surf
امواج
waves
خرابکار
vandal
خاکریز
ruiner
فوم
groundswell
خط الراس
foam
رانش
ridge
جاری
drift
دریا
موجک
wavelet
ثبات
