breakwater
breakwater - موج شکن
noun - اسم
UK :
US :
دیواری که برای محافظت از ساحل در برابر نیروی امواج در دریا ساخته شده است
a very large wall that is built from the coast out into the sea to protect a beach or harbour from big waves
دیوار بسیار بزرگی که از ساحل به داخل دریا ساخته شده است تا از ساحل یا بندر در برابر امواج بزرگ محافظت کند
Rich hauls of lead weights also come from beneath the matted seaweed that grows at the foot of harbour walls and breakwaters.
محموله های غنی از وزنه های سرب نیز از زیر جلبک های دریایی مات شده که در پای دیواره های بندر و موج شکن ها رشد می کنند، می آیند.
زیگزاگ دیوارهای بندر و موج شکن های زیر صخره متروک بود.
در حدود نیم مایلی بالادست، شکار توسط موج شکن پورتون طی شد.
Grand Isle is a precarious headland, little more than a sandy breakwater, a mile across and less in some places.
Grand Isle یک سرچشمه متزلزل است، کمی بیشتر از یک موج شکن شنی، عرض یک مایل و در برخی نقاط کمتر.
در طول حمله، آتش شدید موج شکن ها و بندرگاه مواجه شد.
Through binoculars I had noted the breakwaters of what appeared to be a small artificial harbour just a mile along the coast.
از طریق دوربین دوچشمی متوجه موج شکن های چیزی شده بودم که به نظر یک بندر مصنوعی کوچک در فاصله یک مایلی ساحل بود.
The second aircraft made his attack over the breakwater, released his torpedo and saw a hit on destroyer.
هواپیمای دوم بر فراز موج شکن حمله کرد، اژدر خود را رها کرد و دید به ناوشکن برخورد کرد.
The end of this breakwater only becomes clear when fairly close but otherwise the approaches to the main port are simple.
انتهای این موج شکن تنها زمانی مشخص می شود که تقریباً نزدیک باشد، اما در غیر این صورت رویکردها به بندر اصلی ساده است.
jetty
اسکله
mole
خال
groinUS
groinUS
groyneUK
groyneUK
مانع
embankment
خاکریز
pier
دیوار دریایی
سرگذر
causeway
دیواره دریا
levee
تحریک
seawall
دیوار بندر
spur
سد دریایی
wharf
بارانداز
harbor wall
فرود آمدن
offshore barrier
مارینا
dock
سد
quay
دایک
landing
مرحله فرود
marina
بندر آمریکا
dam
بندر UK
dyke
پانتون
landing stage
شناور
harborUS
quai
harbourUK
لیز خوردن
waterfront
dike
pontoon
quai
berth
