bulldog
bulldog - بولداگ
noun - اسم
UK :
US :
سگی قدرتمند با سر بزرگ، گردن کوتاه و پاهای ضخیم کوتاه
a small dog that can be frightening and has a strong body short legs, and a large square-shaped face
سگ کوچکی که می تواند ترسناک باشد و بدنی قوی، پاهای کوتاه و صورت بزرگ و مربعی دارد.
نوعی سگ خشن به نظر می رسد، با بدنی قوی، پاهای کوتاه، بینی صاف و صورت بزرگ و مربعی
مانند یک بولداگ از رها کردن خودداری می کند، حتی زمانی که قربانی ناامید به طرز وحشیانه ای مورد حمله قرار می گیرد.
سینه گاو یک بولداگ.
He reminded Harry, in his build expression and asthmatic wheeze, of a bulldog peering ill-humouredly from his kennel.
او با هیکلی، قیافه و خس خس آسمی اش، بولداگی را به یاد هری انداخت که با شوخ طبعی از لانه اش نگاه می کرد.
آیا می خواهید یک بولداگ را نشان دهید که چشمانش را می چرخاند؟
Both bite their attackers and hang on like bulldogs, letting the venom trickle into the wound as they do so.
هر دو مهاجمان خود را گاز می گیرند و مانند بولداگ آویزان می شوند و در حین انجام این کار اجازه می دهند زهر به داخل زخم بریزد.
Sadly, this right to leave your bits and pieces to your budgie or bulldog is denied those with hereditary titles.
متأسفانه، این حق سپردن تکهها و تکههای خود به طوطی یا بولداگ خود، برای کسانی که عناوین ارثی دارند، محروم است.
English bulldog
بولداگ انگلیسی
irresolute
بی اراده
weak-willed
ضعیف اراده
cautious
محتاط
feeble
ضعیف
fragile
شکننده
frail
نحیف
helpless
درمانده
hesitant
مردد، دودل
pusillanimous
پوسیلان
spiritless
بی روح
tentative
آزمایشی
timid
ترسو
دلهره آور
apprehensive
بزدل
cowardly
ظریف
delicate
متفکر
diffident
مشتاق
enervated
ترسناک
fearful
ناتوان
gutless
عصبی
impotent
تضعیف
خجالتی
reticent
نرم
shy
بدون ستون فقرات
مطیع
spineless
رام کردن
submissive
بی ادعا
tame
بدون اطمینان
timorous
unassertive
unassured