bushel
bushel - بوشل
noun - اسم
UK :
US :
یک واحد اندازه گیری معادل تقریباً 36.4 لیتر در بریتانیا یا 35.2 لیتر در ایالات متحده
واحد اندازه گیری حجم محصولات خشک برابر با 32 لیتر یا تقریباً 35.2 لیتر
در نتیجه، مازاد به 6000 بوشل کاهش یافته است.
حدود 75 بوشل صدف که از رودخانه اسمیت لایروبی شده بود، برای جشنواره عرضه شد.
شما برای مدت طولانی نور خود را زیر یک بوش پنهان کرده اید.
Table 4-I is a hypothetical demand schedule for a single consumer who is purchasing bushels of corn.
جدول 4-I یک جدول تقاضای فرضی برای مصرف کننده مجردی است که در حال خرید بوشل ذرت است.
نور زیر بوشل خودش را جلا می دهد.
نور مرا زیر بوشل پنهان کن
Dodd designed a factory with an integrated mill in which bushels of durum could be turned into pasta under one roof.
داد کارخانه ای با یک آسیاب یکپارچه طراحی کرد که در آن بوشل های دوروم می توانست زیر یک سقف به پاستا تبدیل شود.
جرم
heap
پشته
توده
stack
فراوانی
abundance
تعداد
quantity
مقدار زیادی
اسراف
profusion
دسته
ثروت
bundle
کشت
کوه
slew
tonneUK
tonUS
tonneUK
بارها
tonUS
اودلز
loads
scads
oodles
فروشگاه
scads
جرقه
plenitude
ریم ها
قایق
spate
چوب
بهم ریختگی
reams
تکه
raft
جلد
gobs
واد
شلاق زدن
chunk
بی شمار
wad
lashings
myriad
ace
آس
بیت
dab
ضربه زدن
dram
درام
driblet
دریبلت
glimmer
با روشنایی ضعیف تابیدن
تعداد انگشت شماری
hint
اشاره
lick
لیسیدن
مقدار کمی
mite
کنه
mouthful
قلنبه سلنبه
nip
نیش زدن
ounce
اونس
peanuts
بادام زمینی
pinch
خرج کردن
pittance
کمک هزینه مختصر
scruple
سرکشی
سایه
کوچک
smidgen
smidgeon
smidgeon
لکه. خال
speck
نقطه
پاشیدن
sprinkle
نژاد
sprinkling
خط
strain
سوء ظن
streak
بچه
suspicion
طعم
tad