crowbar

base info - اطلاعات اولیه

crowbar - کلاغ

noun - اسم

/ˈkrəʊbɑːr/

UK :

/ˈkrəʊbɑː(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [crowbar] در گوگل
description - توضیح

  • میله آهنی سنگینی که برای بلند کردن چیزی یا باز کردن آن به زور استفاده می شود


  • یک میله آهنی سنگین با انتهای خمیده که برای کمک به بلند کردن اجسام سنگین از روی زمین یا باز کردن اجسام به زور استفاده می شود.


  • یک میله آهنی سنگین با انتهای خمیده که برای بلند کردن اجسام سنگین از روی زمین یا باز کردن اجسام به زور استفاده می شود.

  • She was rowing, and he had a crowbar.


    او در حال پارو زدن بود، و او یک کلاغ داشت.

  • Besides the unlimited license to overcharge, the prosecutor has a crowbar called time to hold over your head.


    علاوه بر مجوز نامحدود برای شارژ بیش از حد، دادستان کلنگی به نام زمان برای نگه داشتن روی سر شما دارد.

  • Even if your name is Razor you have a chunk of metal the size of a crowbar pierced through your left side.


    حتی اگر اسم شما تیغ باشد، یک تکه فلز به اندازه یک میله در سمت چپ شما سوراخ شده است.

  • It looked as if it would take a crowbar to open his mouth.


    به نظر می رسید که برای بازکردن دهانش باید یک کلاغ بگذرد.

  • These may be levered off if rusty 4 Try to avoid breaking glass when using a crowbar on the fixed sashes.


    در صورت زنگ زدگی ممکن است این اهرم ها از بین بروند.

  • After a moment Fernand emerged, an expression of sullen resentment on his face and a heavy crowbar in his hand.


    پس از لحظه‌ای، فرناند ظاهر شد، در چهره‌اش خشم عبوس و خراش سنگینی در دستش بود.

  • You will also need a strong crowbar to help you lift and overturn large boulders.


    همچنین برای بلند کردن و واژگونی صخره های بزرگ به یک میله محکم نیاز دارید.

  • A central angled cut will make levering out easier 7 Use the crowbar to prise the frame from the wall.


    یک برش زاویه دار مرکزی، اهرم را آسان تر می کند.

example - مثال
  • The thieves forced one of the windows open with a crowbar.


    سارقان یکی از پنجره ها را به زور با لنگ باز کردند.

synonyms - مترادف
  • chisel


    اسکنه

  • lever


    اهرم

  • extract


    استخراج کردن

  • jimmy


    جیمی

  • pry


    کنجکاوی


  • برداشتن

  • nail bar


    نوار ناخن

  • pinchbar


    نوار سنجاق

  • prybar


    باز کردن

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

heeled

لغت پیشنهادی

finders

لغت پیشنهادی

aging