slew

base info - اطلاعات اولیه

slew - کشت

verb - فعل

/sluː/

UK :

/sluː/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [slew] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The car skidded and slewed sideways.


    ماشین لیز خورد و به طرفین چرخید.

  • He slewed the motorbike over as they hit the freeway.


    او موتور را در حالی که آنها به اتوبان برخورد می کردند، برد.

  • The car hit a patch of ice and slewed around violently.


    ماشین به تکه ای از یخ برخورد کرد و به شدت به اطراف چرخید.

  • He slewed the van to the left to avoid the dog.


    او برای فرار از سگ، ون را به سمت چپ برد.

  • Savino has been charged with three murders as well as a whole slew of other crimes.


    ساوینو به سه قتل و همچنین تعداد زیادی جنایت دیگر متهم شده است.

  • There’s a whole slew of new movies that I want to see.


    تعداد زیادی فیلم جدید وجود دارد که می خواهم ببینم.

synonyms - مترادف
  • abundance


    فراوانی


  • جرم

  • heap


    پشته


  • توده

  • profusion


    اسراف

  • quantity


    تعداد

  • stack


    مقدار زیادی


  • ثروت

  • lot


    دسته


  • کوه

  • bundle


    tonneUK


  • tonUS

  • plenitude


    بارها

  • tonneUK


    اودلز

  • tonUS


    scads

  • loads


    فروشگاه

  • oodles


    جرقه

  • scads


    ریم ها


  • قایق

  • spate


    چوب


  • بهم ریختگی

  • reams


    تکه

  • raft


    جلد

  • gobs


    واد


  • شلاق زدن

  • chunk


    بی شمار


  • wad


  • lashings


  • plentitude


  • myriad


antonyms - متضاد
  • ace


    آس

  • bit


    بیت

  • dab


    ضربه زدن

  • dram


    درام

  • driblet


    دریبلت

  • glimmer


    با روشنایی ضعیف تابیدن


  • تعداد انگشت شماری

  • hint


    اشاره

  • lick


    لیسیدن


  • مقدار کمی

  • mite


    کنه

  • mouthful


    قلنبه سلنبه

  • nip


    نیش زدن

  • ounce


    اونس

  • peanuts


    بادام زمینی

  • pinch


    نیشگون گرفتن

  • pittance


    کمک هزینه مختصر

  • scruple


    بدجنسی


  • سایه


  • کوچک

  • smidgen


    smidgeon

  • smidgeon


    لکه. خال

  • speck


    نقطه


  • پاشیدن

  • sprinkle


    نژاد

  • sprinkling


    خط

  • strain


    سوء ظن

  • streak


    بچه

  • suspicion


    طعم

  • tad



لغت پیشنهادی

ephedrine

لغت پیشنهادی

appeased

لغت پیشنهادی

autumnal