alternatively
alternatively - متناوبا، از سوی دیگر
adverb - قید
UK :
US :
متناوبا، از سوی دیگر
The agency will make travel arrangements for you. Alternatively, you can organize your own transport.
آژانس مقدمات سفر را برای شما فراهم می کند. از طرف دیگر، می توانید حمل و نقل خود را سازماندهی کنید.
میتوانیم به رستوران هندی برویم، یا میتوانیم آن مکان جدید ایتالیایی را امتحان کنیم.
We could go to the Mexican restaurant or alternatively (= instead of that), we could try that new Italian place.
میتوانیم به رستوران مکزیکی برویم، یا به جای آن، میتوانیم آن مکان جدید ایتالیایی را امتحان کنیم.
بجای
یا
در غیر این صورت
اگر نه
alternately
متناوب
as an alternative
به عنوان جایگزین
به عنوان گزینه دیگر
از سوی دیگر
به عنوان یک جایگزین
از طریق جایگزین
متقابلا
conversely
یا چیز دیگر
از طریق یک جایگزین
by way of an alternative
سپس دوباره
در مقابل
در مورد افکار دوم
در فکر دوم
و یا به جای
آن روی سکه
به عنوان یک انتخاب
روی دیگر سکه
که گفت
به جای
that said
ترجیحا
در اولویت
preferably
دیگر
سپس
در شرایط مختلف
یا بعد
additionally
علاوه بر این
supplementarily
به صورت تکمیلی
همچنین
further
به علاوه
به همین ترتیب
در بالای این
likewise
هنوز
دیگه چی
برای اندازه گیری خوب
علاوه بر آن
what's more
هم