initially
initially - در ابتدا
adverb - قید
UK :
US :
در ابتدا، سیستم به خوبی کار می کرد.
افراد بیشتری نسبت به آنچه در ابتدا تصور می شد آلوده شده بودند.
او در ابتدا تمایلی به پیوستن به این پروژه نداشت.
کار علمی حداقل در ابتدا در آزمایشگاه های ما انجام خواهد شد.
تعداد قربانیان در ابتدا حدود 250 نفر گزارش شده بود، اما بعداً به 300 نفر تغییر یافت.
دانش آموزان در ابتدا در مورد این ایده شک داشتند.
قرارداد من در ابتدا سه ساله است.
این ممنوعیت در ابتدا با مخالفت ایالات متحده مواجه شد.
در ابتدا اکثر مردم با طرح جدید موافقت کردند.
آسیب بسیار جدی تر از آن چیزی بود که در ابتدا تصور می شد.
در اصل
در ابتدا
اولین
firstly
اولا
در آغاز
برای شروع
از قبل
beforehand
در درجه اول
incipiently
در مراحل اولیه
در وهله اول
در روزهای اولیه
قبل از هر چیز دیگری
از ابتدا
از کلمه برو
با تولد
از روز اول
بر اساس مبدا
خاموش
اول از همه
سابق
اساسا
عمدتا
اصولا
formerly
fundamentally
predominantly
principally
سرانجام
در پایان
lastly
در آخر
در نهایت
latterly
به تازگی
terminally
به صورت پایانی
concludingly
در نتیجه
latestly
اخیرا
conclusively
به طور قطعی
به دنبال آن
followingly
در پایان روز
در کمال زمان