abridge

base info - اطلاعات اولیه

abridge - خلاصه کردن

verb - فعل

/əˈbrɪdʒ/

UK :

/əˈbrɪdʒ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abridge] در گوگل
description - توضیح
  • to make a book play or piece of writing shorter by removing details and information that is not important


    با حذف جزئیات و اطلاعاتی که مهم نیستند، کتاب، نمایشنامه یا نوشته ای را کوتاهتر کنید

  • to reduce someone's freedom rights, etc.


    کاهش آزادی، حقوق و غیره کسی

  • to make a written text shorter


    برای کوتاه کردن متن نوشته شده

example - مثال
  • She has been asked to abridge the novel for radio.


    از او خواسته شده است که رمان را برای رادیو خلاصه کند.

  • The book was abridged for children.


    این کتاب مختص کودکان بود.

  • He said that Congress would make no law abridging the freedom of speech.


    او گفت که کنگره هیچ قانونی برای کوتاه کردن آزادی بیان وضع نخواهد کرد.

  • Had the state abridged his rights?


    آیا دولت حقوق او را کوتاه کرده بود؟

  • They listened to an abridged version on tape.


    آنها به یک نسخه خلاصه شده روی نوار گوش دادند.

synonyms - مترادف
  • shorten


    کوتاه کردن

  • abbreviate


    مخفف کردن

  • condense


    متراکم کردن


  • كاهش دادن

  • curtail


    محدود کردن

  • cut


    برش

  • truncate


    قرارداد


  • نزول کردن

  • trim


    کاهش


  • کاهش دادن

  • diminish


    فشرده کردن

  • lessen


    بارانداز

  • compress


    epitomiseUK

  • dock


    epitomizeUS

  • epitomiseUK


    کلیپ

  • epitomizeUS


    کوچک شدن

  • clip


    هرس کنید

  • shrink


    محصول

  • prune


    الید


  • کوچک کردن

  • elide


    سنکوپ کردن

  • downsize


    بریده بریده

  • syncopate


    تکه کردن

  • slash


    تکه تکه کردن

  • chop


    محدود، تنگ

  • snip


    حد


  • تمرکز


  • قطع کردن


  • restrict



antonyms - متضاد
  • lengthen


    طولانی کردن


  • توسعه دادن، گسترش

  • enlarge


    بزرگنمایی کنید


  • بسط دادن

  • prolong


    طولانی شدن

  • protract


    تقویت

  • amplify


    دراز کردن

  • elongate


    اضافه کردن

  • add


    تقویت کردن

  • augment


    توسعه دهد


  • پر کردن


  • رایگان


  • رشد


  • افزایش دادن


  • بالا بردن


  • رهایی


  • کش آمدن


  • رها کردن


  • پد بیرون


  • چرخش به خارج


  • وارد جزئیات شوید


  • تشدید شود

  • pad out


    متورم شدن


  • افزایش دهد


  • بزرگ کردن

  • boost


  • escalate


  • swell



  • magnify


  • heighten


لغت پیشنهادی

submitted

لغت پیشنهادی

bore

لغت پیشنهادی

gemstone