amalgam
amalgam - آمالگام
noun - اسم
UK :
US :
مخلوطی از چیزهای مختلف
مخلوطی از جیوه و یک فلز دیگر، به ویژه یکی از آنها که توسط دندانپزشکان برای ترمیم دندان ها استفاده می شود
ترکیبی از قطعات که یک کل کامل را ایجاد می کند
تاریخ ملغمه ای از واقعیت و عمل است.
The victory on paid holidays was achieved out of a mixture of motives, an amalgam of control and progressive reform.
پیروزی در تعطیلات با حقوق با آمیزه ای از انگیزه ها، ملغمه ای از کنترل و اصلاحات مترقی به دست آمد.
این بچهها ملغمهای پرانرژی از جاز، فانک و چیزی کمی سختتر هستند.
اما اینها راه های مختلفی برای استفاده از مهارت های شیمیایی موجود در یک آمالگام جدید هستند.
هارگریوز ملغمه ای غنی از مواهب و حساسیت های طبیعی بود.
اینها برخی از عناصر آمالگام گرین هستند.
Sometimes relying on startling amalgams of stylistic influences, members of the Soviet vanguard mostly strived to find their own personal voices.
گاهی اوقات اعضای پیشتاز شوروی با تکیه بر ملغمههای شگفتانگیز تأثیرات سبکی، بیشتر تلاش میکردند تا صدای شخصی خود را بیابند.
فیلمنامه فیلم ملغمه ای از هر سه کتاب است.
ترکیبی از چندین شرکت و سازمان
an amalgam filling
یک پر کننده آمالگام
این نمایش ترکیبی فوق العاده از رقص، موسیقی و نمایش بود.
تقریباً هر پدر و مادر تازه وارد ملغمه ای از شادی و وحشت را احساس می کنند.
blend
مخلوط کردن
مخلوط
ترکیبی
fusion
ذوب
compound
ترکیب
amalgamation
ادغام
کامپوزیت
composite
سنتز
synthesis
آلیاژ
meld
اتحاد. اتصال
alloy
امولسیون
admixture
کوکتل
معجون
intermixture
اختلاط
emulsion
اش شله قلمکار
cocktail
ترکیب بندی
conflation
گروه تولیدی
concoction
ازدواج
merger
بافت
mingling
سوپ
mishmash
coalescence
conglomerate
combo
weave
mash-up
commixture
integration