athleticism
athleticism - ورزشکاری
noun - اسم
UK :
US :
توانایی انجام ورزش یا انجام فعالیت های بدنی خوب
مهارت در دویدن، پریدن، پرتاب و ورزش های مشابه
زنانگی و ورزشکاری مدتهاست که با یکدیگر در تضاد بوده اند.
شاید به این دلیل است که ما انسان ها تمایل داریم پروتئین را با تناسب اندام و ورزشکاری مرتبط کنیم.
But they have more to lose: their traditional dominance of the field their lock on the very notion of athleticism.
اما آنها چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارند: تسلط سنتی آنها بر میدان، قفل آنها بر مفهوم ورزشکاری.
Sportsbridge, a new nonprofit organization designed to promote athleticism for women, had brought the pair together.
Sportsbridge، یک سازمان غیرانتفاعی جدید که برای ترویج ورزش برای زنان طراحی شده است، این زوج را گرد هم آورده بود.
Women were now playing with the ferocity, commitment and sheer athleticism once associated only with men.
اکنون زنان با وحشیگری، تعهد و ورزشکاری محض که زمانی فقط با مردان مرتبط بود، بازی می کردند.
لورن می خواست در مورد جوانی، ورزشکاری و محبوبیت عمومی خود اطمینان حاصل کند.
استحکام - قدرت
vigourUK
vigourUK
muscularity
عضلانی بودن
vigorUS
vigorUS
activeness
فعال بودن
flexibility
انعطاف پذیری
litheness
لاغری
قدرت
powerfulness
سلامتی
suppleness
نیرومندی
تناسب اندام
robustness
استواری
استحکام
stalwartness
سختی
sturdiness
ناهمواری
toughness
شکل
ruggedness
سرسختی
شهوت
hardiness
دلسوزی
lustiness
تندرستی
heartiness
فتل
well-being
وضعیت
fettle
بریدگی کوچک
healthiness
چرخاندن
تحمل
nick
شکل خوب
kilter
وضعیت خوب
endurance
clumsiness
دست و پا چلفتی
ineptness
ناتوانی
inelegance
بی ظرافتی
awkwardness
ناجوری
maladroitness
بد اخلاقی
ineptitude
نازک بودن
gaucheness
بی حیایی
ungainliness
سنگینی
heaviness
سنگینی دست
ponderousness
گاشری
heavy-handedness
گیجی
gaucherie
عدم حساسیت
gawkiness
تامل
insensitivity
بی لطفی
ponderosity
حادثه خیز بودن
gracelessness
بی مهارتی
accident-proneness
بی تدبیری
unskilfulness
بی تخصص
tactlessness
الوار شدن
uncouthness
عدم درایت
inexpertness
lumberingness
inelegancy
