broadcasting
broadcasting - صدا و سیما
noun - اسم
UK :
US :
کسب و کار ساخت برنامه های تلویزیونی و رادیویی
فعالیت یا تجارت ارسال برنامه در تلویزیون یا رادیو
ما با سؤال از او شروع کردیم که چگونه در صدا و سیما ظاهر شد.
میزان نیاز به مهارت های آموزشی در صدا و سیما را نمی توان اغراق کرد.
The only clear case where this strategy succeeded was when Thatcher introduced the SinnFéin broadcasting ban.
تنها مورد واضحی که این استراتژی موفق شد زمانی بود که تاچر ممنوعیت پخش SinnFéin را معرفی کرد.
کنترل گولیستی صدا و سیما کمتر نشد.
Much time and energy in the early 1970S was spent on distinctions between state and public service broadcasting.
زمان و انرژی زیادی در اوایل دهه 1970 صرف تمایز بین پخش خدمات دولتی و عمومی شد.
بخش 2 به مفهوم پخش خدمات عمومی می پردازد.
Principle as well as expediency, therefore ensured that public service broadcasting was to be impartial.
بنابراین، اصل، و همچنین مصلحت، تضمین می کرد که پخش خدمات عمومی بی طرف باشد.
برای کار در صدا و سیما
the British Broadcasting Corporation (= the BBC)
شرکت پخش بریتانیا (= بی بی سی)
هزینه های هنگفتی صرف پخش برنامه های ورزشی می شود.
او امیدوار است در پخش رادیو شغلی پیدا کند.
رادیو
تلویزیون
رسانه ها
publishing
انتشار
رسانه های جمعی
newspapers
روزنامه ها
magazines
مجلات
مطبوعات
اخبار
communications industry
صنعت ارتباطات
رسانه الکترونیکی
رسانه اطلاعاتی
correspondence
مکاتبات
communications
ارتباطات
کابل
withdrawal
برداشت از حساب
concealment
پنهان کاری
ساکت
راز
suppression
سرکوب
withholding
دریغ کردن
hiding
قایم شدن
censorship
سانسور
silencing
خاموش کردن
محدودیت
covering
پوشش
keeping
نگه داشتن
gagging
دهان بستن
stifling
خفه کننده
denial
انکار
banning
ممنوع کردن
smothering
خفه کردن
proscription
ممنوعیت
muzzling
پوزه زنی
non-disclosure
عدم افشای
cover-up
سرپوش گذاشتن
covering up
پوشاندن
retainment
نگهداری
holding
برگزاری
نگه دارید
retention
حفظ
inhibition
بازداری
کنترل
closure
بسته
restraint
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
checking
چک کردن