burial
burial - خاکسپاری
noun - اسم
UK :
US :
عمل یا مراسم گذاشتن جسد در قبر
عمل دفن چیزی در زمین
عمل گذاشتن جسد در زمین یا مراسم مرتبط با آن
عمل گذاشتن جسد در زمین یا مراسمی که در هنگام انجام این کار انجام می شود
به نظر می رسد قیمت خدمات دقیق تر و دفن 17000 پوند باشد.
Painter Betina Fink's new series Ancestral Park focuses on a contemporary burial ground near her home.
مجموعه جدید نقاش بتینا فینک، پارک اجدادی، بر یک محل دفن معاصر در نزدیکی خانه او تمرکز دارد.
The patina the bronzes had acquired during burial was much admired, and people assumed that they had originally been patinated.
پتینه ای که برنزها در هنگام دفن به دست آورده بودند بسیار مورد تحسین قرار گرفت و مردم تصور می کردند که آنها در اصل پتینه کاری شده بودند.
The tilting of the layers tells us of a period of gentle deformation that followed burial of the sediments.
کج شدن لایه ها به ما از دوره ای از تغییر شکل ملایم می گوید که پس از دفن رسوبات رخ داد.
تدفین های درون دیواری معمولاً در خانه های شهرهای سند مشاهده نمی شد.
بنی اسرائیل باستان با تدفین مناسب ارزش بزرگی برای خود قائل بودند.
با این حال، من مطمئن هستم که روزهای ما در محل دفن به شماره افتاده است.
However the survival of certain types of artefact is as much the result of various factors prior to burial as to post-depositional processes.
با این حال، بقای انواع خاصی از مصنوعات به همان اندازه که نتیجه عوامل مختلف قبل از دفن است و فرآیندهای پس از رسوب گذاری است.
a burial place/mound/site
محل دفن / تپه / محل دفن
جنازه او برای خاکسپاری به خانه فرستاده شد.
خانواده او اصرار داشتند که او باید به طور مناسب دفن شود.
خدمات تعمید، ازدواج و تدفین
جنازه او برای خاکسپاری به خانه بازگردانده شد.
مخالفت هایی با دفن جسد در زمین مقدس وجود داشت.
ما می خواهیم او را به خاک بسپاریم.
مزاحم محل دفن باستانی
جلوگیری از دفن جسد در زمین مقدس
برای خاکسپاری عمویم به ایرلند برگشتیم.
برای خاکسپاری عمویم به مینه سوتا برگشتیم.
burying
دفن کردن
interment
مقبره
entombment
تنومند
inhumation
تمسخر
obsequies
مراسم خاکسپاری
مزارع
sepulture
متعهد
committal
تعزیه ها
exequies
مداخله کردن
entombing
گواهی
interring
مراسم تشییع جنازه
obsequy
شش عمیق
deposition
آخرین مناسک
funerary rites
دراز کشیدن برای استراحت
محموله به قبر
last rites
سرویس
funeral rites
آخرین دفاتر
متحمل شدن
جریمه
معمولا
مراسم
last offices
مداحی
inurning
خدمات تدفین
inurnment
بیداری
eulogy
burial service
burial ceremony
funeral rite
vigil