charmed

base info - اطلاعات اولیه

charmed - افسون شده

N/A - N/A

tʃɑːrmd

UK :

tʃɑːmd

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [charmed] در گوگل
description - توضیح
  • very pleased or attracted by someone's charm


    بسیار خوشحال یا جذب جذابیت کسی


  • در زندگی بسیار خوش شانس باشید، اغلب از موقعیت های خطرناک بدون آسیب دیدن فرار می کنید

  • She had not realised they could reach out from the charmed circle of themselves.


    او متوجه نشده بود که آنها می توانند از دایره جذاب خودشان بیرون بیایند.

  • Each clique treated the establishment as its club and took no notice at all of anyone outside the charmed circle.


    هر دسته با مؤسسه به عنوان باشگاه خود رفتار می کردند و به هیچکس خارج از حلقه جذاب توجه نمی کردند.

  • No wonder that she and Charles felt that they led a charmed life that the times were on their side.


    جای تعجب نیست که او و چارلز احساس می کردند که زندگی جذابی دارند، که روزگار به نفع آنهاست.

  • It's been too easy for us; we've led charmed lives till now.


    برای ما خیلی آسان بوده است. ما تاکنون زندگی های جذابی داشته ایم.

  • They're not a charmed race or even a charming one.


    آنها یک نژاد جذاب، یا حتی یک نژاد جذاب نیستند.

  • The moment of charmed stillness collapsed - or more properly exploded - into motion and exclamation.


    لحظه سکون افسون‌کننده به حرکت و تعجب فرو ریخت - یا به‌طور دقیق‌تر منفجر شد.

example - مثال
  • He said he would be charmed if a woman gave him flowers.


    او گفت که اگر زنی به او گل بدهد، مجذوب خواهد شد.

  • For many years, he led a charmed life working on movie projects all over the world.


    او سال‌ها زندگی جذابی داشت و روی پروژه‌های سینمایی در سراسر جهان کار می‌کرد.

synonyms - مترادف
  • magical


    جادویی

  • enchanted


    مسحور شده

  • magic


    شعبده بازي

  • mystic


    عارف

  • bewitched


    جادو شده

  • entranced


    شیفته

  • spellbound


    طلسم شده

  • supernatural


    فراطبیعی

  • necromantic


    نکرومانتیک

  • possessed


    مجذوب

  • sorcerous


    جادوگر

  • thaumaturgical


    تاوماتورژیکی

  • under a spell


    تحت یک طلسم

  • ensorcelled


    ensorcelled


  • خاص


  • قدرتمند

  • mysterious


    اسرار امیز

  • enchanting


    مسحور کننده

  • wizardly


    به طرز جادویی

  • thaumaturgic


    تاوماتورژیک

  • occult


    غیبی

  • weird


    عجیب و غریب

  • numinous


    بی ارزش

  • fairylike


    پری مانند


  • کامل

  • dreamlike


    رویایی

  • fairy-tale


    افسانه

  • exquisite


    نفیس

  • Druidical


    درویدیک

  • miraculous


    معجزه آسا

  • spiritualistic


    معنویت گرا

antonyms - متضاد
  • disenchanted


    افسون شده

  • indifferent


    بي تفاوت

  • repulsed


    دفع کرد

  • hating


    متنفر بودن

  • disliked


    دوست نداشتن

  • hated


    منفور

  • disenthralled


    بی حوصله

  • unhappy


    ناراضی

  • uninterested


    بی علاقه


  • خسته

  • bored


  • disinterested


لغت پیشنهادی

talkative

لغت پیشنهادی

citizens

لغت پیشنهادی

golfers