bloodbath
bloodbath - حمام خون
noun - اسم
UK :
US :
کشتار خشونت آمیز بسیاری از مردم در یک زمان
یک رویداد بسیار خشونت آمیز که در آن تعداد زیادی از مردم کشته می شوند
وضعیت بسیار بدی که در آن صدمات یا آسیب های زیادی ایجاد می شود
کشتن تعداد زیادی از مردم
Political leaders claim to be fed up with big-budget bloodbaths, but market forces are blowing the other way.
رهبران سیاسی ادعا می کنند که از حمام های خون با بودجه کلان خسته شده اند، اما نیروهای بازار به سمت دیگری حرکت می کنند.
حمام خون هجده ماهه که در پی آن رخ داد در مناطق مسکونی اتفاق افتاد، نه در مناطق داخلی.
Both men know the only way ahead to avoid a national racial bloodbath is to get together and start talking again.
هر دو مرد می دانند که تنها راه پیش رو برای جلوگیری از حمام خون نژادی ملی این است که دور هم جمع شوند و دوباره شروع به صحبت کنند.
Clark was named by police as they launched a manhunt following the bloodbath in the market town of Melksham, Wilts.
پلیس زمانی که کلارک را به دنبال حمام خون در بازار شهر ملکشام، ویلتز آغاز کرد، توسط پلیس نامگذاری شد.
تصمیم ما برای حمایت از تیتو منجر به اعدام متحد ما میهایلوویچ و حمام خون یوگسلاوی امروز شد.
آنها تهدید کرده اند که در صورت عدم استعفا به حمام خون.
آیا دنیای بیرون هیچ کاری نمی تواند برای جلوگیری از حمام خون انجام دهد؟
هر گونه درگیری بزرگ با نیروهای امنیتی احتمالاً به حمام خون ختم خواهد شد.
به نظر می رسد که دولت مصمم است در مواجهه با حمام خون انتخاباتی ادامه دهد.
ما می دانیم که در ژانویه و فوریه حمام خونی از کاهش مشاغل خواهد بود.
massacre
قتل عام
carnage
ذبح
slaughter
هولوکاست
holocaust
قصابی
butchery
مرگ
جنگ
بی رحمی
atrocity
پاکسازی
purge
صحنه قتل عام
نابودی
annihilation
خون ریزی
bloodletting
کشتار دسته جمعی
extermination
خونریزی
پوگروم
bloodshed
آدم کشی
pogrom
کشتن
پاکسازی قومی
slaying
تخریب
ethnic cleansing
انحلال
decimation
کشتار جمعی
genocide
حمام خون
اعدام دسته جمعی
liquidation
شوآ
هکاتمب
قتل دسته جمعی
blood bath
کشتار عمده
mass execution
Shoah
hecatomb
mass homicide
wholesale slaughter
صلح
