twice
twice - دو برابر
adverb - قید
UK :
US :
two times
دو بار
دو برابر بیشتر، بزرگتر، بهتر و غیره نسبت به چیز دیگری
two times
من فقط دو بار با او ملاقات کردم.
جلسات کارکنان دو بار در ماه برگزار می شود.
هفته ای دوبار گلف بازی می کنم.
او قبلاً دو بار ازدواج کرده است.
هوا عالی بود - فقط دو بار در سه هفته بارید.
قبل از پاسخ دادن به سوال امتحان باید دو بار آن را بخوانید.
حساب های شرکت دو بار بررسی شد، بار دوم توسط یک حسابرس مستقل.
من او را خوب نمی شناسم؛ من فقط دو بار با او ملاقات کردم.
گاوها دو بار در روز دوشیده می شوند.
آنها دو بار در هفته / ماه / سال به آنجا می روند.
یک خبرنامه دو بار ماهانه / سالانه
a twice-monthly/yearly newsletter
او در این دیدار دو بار موفق به گلزنی شد.
این کتاب حداقل دو بار پیش از این تبدیل به فیلم شده است.
منطقه ای دو برابر وسعت ولز
گربه ها دو برابر مردم می خوابند.
در 56 سالگی دو برابر او سن دارد.
هزینه ها دو برابر نرخ تورم افزایش یافته است.
من او را خوب نمی شناسم، فقط یکی دو بار با او ملاقات کردم.
شما باید دو بار در مورد استخدام کسی که هرگز ندیده اید فکر کنید.
آنقدر دارو در معده او بود که دو بار او را بکشد.
من قبلاً دو بار از او پرسیدم.
پست دو بار در روز (= دو بار در روز) ارسال می شود.
در این منطقه دو برابر خانه های قبلی وجود دارد.
این ایالت حداقل دو برابر انگلیس بزرگتر است.
اندازه او دو برابر اوست (= خیلی بزرگتر از او).
دارو را دو بار در روز مصرف کنید.
من قبلا دوبار از او پرسیدم
یک بار