amber
amber - کهربا
adjective - صفت
UK :
US :
یک رنگ قهوه ای مایل به زرد
ماده ای سخت قهوه ای مایل به زرد که برای ساخت جواهرات استفاده می شود
a hard transparent, yellowish-brown substance that was formed in ancient times from resin (= a substance produced by trees) and is used in jewellery
ماده ای سخت شفاف و قهوه ای مایل به زرد که در زمان های قدیم از رزین (= ماده ای که درختان تولید می کنند) به وجود می آمد و در جواهرات به کار می رفت.
a yellow-brown colour
یک رنگ زرد قهوه ای
the yellowish-orange traffic light that shows between the green and the red to warn drivers that the lights are about to change
چراغ راهنمایی نارنجی مایل به زرد که بین سبز و قرمز نشان داده می شود تا به رانندگان هشدار دهد که چراغ ها در شرف تغییر هستند.
به رنگ زرد-نارنجی یا زرد-قهوه ای
ساخته شده یا حاوی ماده کهربا
در اتاق مستقیماً در بالا نور روشن نبود، اما کهربا از درگاه تاریکخانه می درخشید.
Pollard would sit there savoring their gradations: honey amber, copper amber, apricot amber, root-beer amber.
پولارد آنجا می نشست و از درجه بندی آنها می چشید: کهربا عسلی، کهربای مسی، کهربای زردآلو، کهربای ریشه دار.
مثل مگسی که در کهربا به دام افتاده روی او ماند و بی رحمانه او را به زمین چسباند.
Her face was pale and tragic in the lamplight; her bright eyes shone like amber held up to the light.
صورتش در نور چراغ رنگ پریده و غم انگیز بود. چشمان درخشان او مانند کهربا در برابر نور می درخشید.
بریتانیا همچنین ممکن است منبع تجارت مقدار کمی کهربا در کرت باشد.
Jarvis even sees a market for eyeshields tinted grey, for sunny-day play or amber, for street hockey at dusk.
جارویس حتی بازاری برای سپر چشم خاکستری رنگی، برای بازی در روزهای آفتابی، یا کهربایی، برای هاکی خیابانی در هنگام غروب می بیند.
I study the amber until the waves of indecision and conflict about leaving Joe and the house recede.
من کهربا را مطالعه می کنم تا زمانی که امواج بلاتکلیفی و درگیری در مورد ترک جو و خانه فروکش کند.
کهربا در یک زمان صیقل داده شد تا یک آویز با مگس به عنوان قطعه مرکزی ساخته شود.
چشمان کهربایی او در تاریکی می درخشید.
He has a collection of prehistoric insects preserved in amber.
او مجموعه ای از حشرات ماقبل تاریخ را در کهربا نگهداری می کند.
Greek philosophers discovered that when amber is rubbed against cloth, lightweight objects will stick to it.
فیلسوفان یونانی کشف کردند که وقتی کهربا به پارچه مالیده می شود، اجسام سبک وزن به آن می چسبند.
او هندسه قوی را با رنگ های ظریف ترکیب می کند، از مریم گلی خاموش تا کهربای کم رنگ.
Favaios یک شراب شیرین کهربایی از منطقه Pinhao در دره Douro پرتغال است.
چراغ ها به رنگ کهربایی در آمدند.
an amber light
یک نور کهربایی
نورها درخششی کهربایی به اتاق میدادند.
an amber necklace
یک گردنبند کهربایی
او در مغازه ای که متخصص در جواهرات زیبای کهربایی بود توقف کرد.