ballplayer
ballplayer - بازیکن توپ
noun - اسم
UK :
US :
کسی که بیسبال بازی می کند
فردی که ورزشی را انجام می دهد که از توپ استفاده می کند، معمولاً بیسبال
شخصی که ورزش می کند و توپ را به روشی خاص و معمولاً ماهرانه می زند، پرتاب می کند.
یک شب داغ جولای بود و 300 توپبازی عصبانی ظاهر شدند.
Yes the Diamondbacks need the additional money so they can sign another ballplayer to another multi-million-dollar contract.
بله، دایموند بک ها به پول اضافی نیاز دارند تا بتوانند با بازیکن دیگری قرارداد چند میلیون دلاری امضا کنند.
Frank White was a better second baseman and flat-out just plain better ballplayer than Rabbit Maranville.
فرانک وایت بازیکن پایه دوم بهتری بود و نسبت به خرگوش مارانویل توپباز بهتری بود.
او نمی توانست با توپ بازان بنشیند و یکی از بچه ها باشد.
توپبازان یانکی در طول فصل در آنجا زندگی میکردند، آنهایی که میتوانستند، ستارهها.
major-league ballplayers
توپ بازان لیگ برتر
او از فقر بلند شد و به یک بازیکن بزرگ لیگ برتر تبدیل شد.
کلمنته درباره تلاشهایش گفت: «میخواهم از من بهعنوان بازیکنی با توپ که تمام تلاشهایش را صرف کرده است، یاد کنم.
او یک ورزشکار و یک بازیکن طبیعی توپ است.
بازیکن
رقیب
contestant
شرکت کننده
sportsman
ورزشکار
sportsperson
مدعی
contender
زن ورزشکار
sportswoman
آماتور
بالنده
قهرمان
amateur
جوک
baller
عضو
champ
حریف
jock
حرفه ای
تازه کار
سوپرجوک
pro
عرق
گیمر
rookie
عضو تیم
superjock
بازیکن تیم
sweat
دونده
gamer
مسابقه دهنده
ورودی
نامزد
challenger
سگ شکارچی
runner
نامه نگار
racer
entrant
pothunter
letterwoman
letterman