brooding
brooding - فکر کردن
adjective - صفت
UK :
US :
mysterious and threatening
مرموز و تهدید کننده
متفکر و غمگین به نظر می رسد
باعث می شود شما احساس ناراحتی یا نگرانی کنید، انگار قرار است اتفاق بدی بیفتد
احساس غمگینی، نگرانی یا عصبانیت برای مدت طولانی
فضایی تاریک و تاریک
a brooding, dark atmosphere
او هم به شیشه اش خیره شده بود، با توجه به حالت غم انگیزش، افکارش شادتر از افکار او نبود.
He too was staring down into his glass his thoughts no happier than her own judging by his brooding expression.
برای چندین ثانیه به ظاهر پایان ناپذیر، هیچ کس حرکت نکرد زیرا نگاه خونسرد او را در معرض یک ارزیابی آشکار مردانه قرار داد.
For several seemingly interminable seconds no one moved as the coolly brooding glance subjected her to a flagrantly masculine appraisal.
مردی ساکت و متفکر
در اینجا یک ظلم و ستم وجود دارد که باعث ایجاد احساس ناراحتی می شود.
این یک جنگل کاج تاریک و جوینده است که انبوهی از مهاجمان، راهزنان و نوارهای جنگی آشوب دارد.
بعد از یک آخر هفته سکوت و بدون خدمات، نایجل شروع به فکر کرد که همه چیز ارزشش را داشت.
در قسمتهای آهسته، لحن عمیق و متفکر سیفرا میتواند شنونده را به اندازه مهارت افسانهای او مجذوب خود کند.
In the slow passages Cziffra's deep brooding tone can hold the listener as enthralled as his legendary virtuosity.
gloomy
غمگین
glum
تاریک
منع
forbidding
پیش بینی
foreboding
تلخ
grim
خنگ
morose
شوم
ominous
شیطانی
sinister
تهدید کننده
threatening
خطرناک
وحشتناک
direful
درخشان
glowering
خصومت آمیز
hostile
ارعاب کننده
intimidatory
تهدید آمیز
menacing
بد خلق
moody
مشکل دار
troubled
نابود کننده
doomy
سنگین
ناخوشایند
inauspicious
بدنام
bodeful
لوری
loury
خشن
minacious
بداخلاق
ill-boding
عبوس
sullen
اخم کردن
frowning
ترسناک
surly
دورو
scowling
dour
bitter
welcoming
استقبال کردن
hospitable
مهمان نواز
convivial
دلنشین
دوستانه
sociable
قابل دسترسی
approachable
برونگرا
outgoing
پاسخگو
responsive
باز کن
دوست داشتنی
affable
اجتماعی
gregarious
قابل گفتگو
conversable
همسایه ایالات متحده
neighborlyUS
محبت آمیز
amiable
باشگاهی
kindly
گرم
clubby
زنده
برون گرا
lively
شادی آور
chummy
دلپذیر
extroverted
آسان
amicable
خوشایند
jovial
NeighbourlyUK
pleasant
ماتی
چماقی
genial
congenial
neighbourlyUK
extrovert
matey
clubbable