glance
glance - نگاه
verb - فعل
UK :
US :
به سرعت به کسی یا چیزی نگاه کردن
برای خواندن چیزی خیلی سریع
یک نگاه سریع
برای ارائه یک نگاه کوتاه سریع
برای درخشیدن، انعکاس نور یا درخشش
In cricket, if a batter glances the ball they hit it quickly and lightly at an angle so that it goes behind them with only a small change of direction
در کریکت، اگر ضربهای به توپ نگاه کند، آنها به سرعت و به آرامی با زاویه به توپ ضربه میزنند به طوری که تنها با یک تغییر جهت کوچک به پشت سر میرود.
یک نگاه کوتاه سریع
بلافاصله. مستقیما
وقتی برای اولین بار نگاه می کنید
نگاهی سریع به کسی یا چیزی
ایزوبل نگاهی به شوهرش انداخت و دید که صورتش سفت شده و چشمانش عصبانی شده است.
زنگ در به صدا درآمد و او با خشونت شروع کرد و سپس با اخم به ساعتش نگاه کرد.
او شروع کرد و نیم نگاهی به جین انداخت.
نگاهی به دوشیزه پول انداخت که با ظرافت غوره آبجو را در دست داشت اما دیگر جرعه جرعه جرعه نمینوشید.
کنار ماشین نگاهی به خانه انداختم.
نگاهی به پشت از روی شانه ام انداختم و در عین حال به دنبال راه فراری بودم.
او پرونده به پرونده را از یک کابینت حلبی بیرون آورد، نگاهی به داخل انداخت و آنها را به کناری پرت کرد.
نگاهی به اتاق نیل انداخت و متوجه شد که چمدان او بسته شده است.
دکتر مورس همچنان عصبی به ساعتش نگاه می کرد.
نگاهی به شانهاش انداخت، مرد به سمت او میآمد و از میان جمعیت هل میداد.
وقتی او وارد شد نگاهی به بالا انداخت و همه چیز را در کشو جارو کرد.
او به ساعت خود نگاه کرد.
نگاهی به اطراف اتاق انداخت.
سریع نگاهی به بالا انداختم تا ببینم چه کسی وارد شده است.
فقط وقت داشتم به ایمیل هایم نگاه کنم.
نگاهی کوتاه به فهرست اسامی انداخت.
او نگاهی به گزارش انداخت.
در آن لحظه او به طور اتفاقی به بالا نگاه کرد.
نگاهی پنهانی به ساعتش انداخت.
با کنجکاوی به اطرافش نگاه کرد.
نگاهی به آشپزخانه انداخت.
او به سمت ما چرخید.
Norton glanced sharply at him.
نورتون نگاه تندی به او انداخت.
به سختی نگاهی به او انداخت.
نگاهی به جایی انداخت که بقیه ایستاده بودند و مشغول گفتگو بودند.
نگاهی عصبی روی شانه اش انداخت.
با کنجکاوی به او نگاه می کند
او نگاهی به گزارش در راه رسیدن به جلسه انداخت.
نگاهی کوتاه به نشان برگردان او انداخت.
نگاهی به اطراف/اطاق انداخت تا ببیند چه کسی آنجاست.
وقتی من رد شدم نگاهی از روی کتابش انداخت.
آیا می توانید به این نامه نگاهی بیندازید و ببینید که آیا مشکلی ندارد؟
نور خورشید به دریاچه نگاه کرد.
نگاهی به تحویل چهار نفره انداخت.
او به یک زایمان کوتاه تا پای خوب برای یک تک نگاه کرد.
نگاهی به ساعتش انداخت/ انداخت.
با یک نگاه می توانست بفهمد که چیزی اشتباه است.
در نگاه اول فکر کردم سگ است (اما اشتباه کردم).
راننده در حالی که به سمت خط گذر حرکت کرد، نگاهی به عقب انداخت.
نگاهی به اتاق انداخت تا ببیند چه کسی آنجاست.
همتا
peek
زیرچشمی نگاه کردن
نگاه کن
browse
مرور کردن
skim
لاغری
peep
چشمک زدن
خیره شدن
glimpse
نظر اجمالی
چشم انداز
glint
درخشش
keek
کیک
دیدن
dip
شیب
بررسی
ساعت
scan
اسکن کنید
squiz
اسکویز
squint
سریع نگاه کن
دزدکی نگاه کنید
وارسی
یک بار از
نگاهی سریع داشته باشید
به طور خلاصه نگاه کنید
یک شوفتی داشته باشید
take a dekko
نگاهی سریع بینداز
نگاهی اجمالی به
فرار کردن
take a dekko at
خیره شدن
scrutiniseUK
بررسی انگلستان
scrutinizeUS
ایالات متحده را موشکافی کنید
مطالعه کنید
peruse
مطالعه
چشم پوشی
معاینه کردن
بازرسی
inspect
تحقیق کردن
پویشگر
probe
کاوش
مرور
تجزیه و تحلیل ایالات متحده
analyzeUS
analyseUK
analyseUK
پژوهش
اسکن کنید
scan
نظر سنجی
بررسی
چشم انداز
در نظر گرفتن
جستجو کردن
حسابرسی
audit
الک کردن
sift
تشریح
dissect
مردمک چشم
eyeball
مورد
باهم
con
نادیده گرفتن
اندیشیدن
contemplate
بوم نقاشی
canvass