catalog
catalog - کاتالوگ
N/A - N/A
UK :
US :
کتابی با لیستی از تمام کالاهایی که می توانید از یک فروشگاه خریداری کنید
لیستی از تمام کتاب ها، نقاشی ها و غیره که در یک مکان وجود دارد
فهرستی از رویدادهای ناخواسته مجموعه ای از آنهاست
برای ضبط چیزی، به خصوص در یک لیست
a listing, sometimes with explanations or pictures, of items offered for sale of items that are available for use or of objects described for a scientific purpose
فهرستی از اقلام عرضه شده برای فروش، اقلامی که برای استفاده در دسترس هستند، یا اشیایی که برای اهداف علمی توصیف شده اند، گاهی همراه با توضیحات یا تصاویر
a mail-order catalog
کاتالوگ سفارش پستی
کل تعطیلات فهرستی از بلایا بود.
فهرستی از خطاها / جنایات / شکایات
بسیاری از گیاهان قبل از اینکه فهرست شوند منقرض می شوند.
کاتالوگ بهار این شرکت پر از تصاویر لباس های زیبای دخترانه است.
دانش آموزان می توانند فهرست آنلاین کتابخانه را جستجو کرده و کتاب سفارش دهند.
شکل. من یک کاتالوگ کامل از کارهایی دارم که باید انجام شوند.
دانشمندان در حال فهرست نویسی گیاهان مناطق خود بودند.
فهرست
ثبت نام
listing
فهرست کردن
برنامه
جدول
رول
roster
چک لیست
checklist
فهرست مطالب
inventory
ثبت
فهرست راهنما
registry
منو
directory
کانون
شمارش
canon
ورود به سیستم
tally
فایل
log
رکورد
تماس تلفنی
کاتالوگ انگلستان
سرفصل دروس
catalogueUK
بایگانی
syllabus
دستور جلسه
archive
به صف شدن
جدول بندی
lineup
programUS
tabulation
programmeUK
programUS
چارت سازمانی
programmeUK
اسکله
تقویم
enumeration
docket
calendar
جمع آوری کنید
ترکیب کردن
declassify
طبقه بندی کردن
disallow
اجازه ندادن
disintegrate
متلاشی شدن
disorganize
به هم ریختن
تخمین زدن
exclude
حذف کردن
جمع آوری
حدس بزن
نگه دارید
پیوستن
نگاه داشتن
حفظ
scatter
پراکنده کردن
unite
متحد کردن
مخلوط کردن
decategorize
دسته بندی کردن
decompartmentalize
بخش بندی کردن
disband
منحل کردن