inter
inter - بین
verb - فعل
UK :
US :
برای دفن یک مرده
بین یا شامل دو یا چند چیز، مکان یا افراد مختلف است
برای دفن جسد
برای تشکیل صفت به معنای بین یا در میان مردم، چیزها یا مکان های ذکر شده استفاده می شود.
قرار دادن جسد در زمین؛ دفن کردن
بین یا بین
برای تشکیل کلمات به معنای بین یا بین گروههایی از افراد، چیزها یا مکانها استفاده میشود
Crusaris-inter-city multiple-units.
Crusaris-بین شهری-واحدهای متعدد.
Histological examination Day 3: The biopsies showed moderate to severe inter and intracellular oedema.
معاینه بافت شناسی روز 3: بیوپسی ها ادم بین سلولی و داخل سلولی متوسط تا شدید را نشان دادند.
موش های صحرایی و شاهین ها در بوتو دفن می شوند.
آنها نتوانستند به این سوال پاسخ دهند که چرا در اینجا دفن شده اند.
سپس مردان بدبخت بدون تشریفات در زیرزمین خواهران دفن می شوند.
خاکستر حوا در زیر یک بلوط بزرگ در صومعه موتیسفونت در همپشایر دفن شده است.
Visions of dreamers were too frequently interred with their spirits.
رویاهای رویاپردازان اغلب با ارواح آنها دفن می شد.
شاهزاده خانم را در جزیره ای در وسط دریاچه دفن کردند.
بسیاری از سربازان در گورهای بی نشان دفن شدند.
بین المللی
an interdepartmental meeting
یک جلسه بین بخشی
intercontinental missiles
موشک های قاره پیما
intercollegiate sports
ورزش های بین دانشگاهی
inter-staff communication
ارتباط بین کارکنان
دفن کردن
entomb
مقبره کردن
inhume
غیر انسانی
sepulchreUK
SepulchreUK
tomb
مقبره
inearth
در داخل زمین
قرار دادن
ensepulchre
نعش کش
hearse
متحمل شدن
inurn
مقبره ایالات متحده
sepulcherUS
مزارع
sepulture
گیاه
دراز بکش برای استراحت
شش فوت زیرش بگذار
به گور بسپار
زمین بالا
کنار گذاشتن
سرپوش گذاشتن
عمیق شش
deep-six
محرم کردن
ensepulcher
در یک مقبره قرار دهید
enshrine
برگزاری خدمات برای
برگزاری آخرین مراسم برای
مومیایی کردن
سپرده
mummify
شش فوت زیر آن قرار دهید
deposit
چیدمان
در زمین گذاشتن
