validation

base info - اطلاعات اولیه

validation - اعتبار سنجی

noun - اسم

/ˌvælɪˈdeɪʃn/

UK :

/ˌvælɪˈdeɪʃn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [validation] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • There must be some form of external validation of the data.


    باید نوعی اعتبارسنجی خارجی داده ها وجود داشته باشد.

  • validation of web service contracts


    اعتبار قراردادهای خدمات وب

  • an agreement on the validation of the institution's degree courses


    توافقنامه در مورد اعتبار دوره های مدرک موسسه

  • We seek validation from our peers.


    ما به دنبال تأیید اعتبار از همتایان خود هستیم.

  • Parking is free with validation of your ticket by one of the outlets in the mall.


    پارکینگ با تایید بلیط شما توسط یکی از مراکز خرید رایگان است.

  • The system enables electronic validation of an applicant's identity and certificates.


    این سیستم امکان تایید الکترونیکی هویت و گواهینامه های متقاضی را فراهم می کند.

  • He saw this result as validation of his theory.


    او این نتیجه را تاییدی بر نظریه خود می دانست.

  • The court's ruling is a validation of the new funding plan.


    حکم دادگاه اعتبار طرح جدید بودجه است.

  • As human beings we crave validation from the outside world.


    ما به عنوان انسان خواهان تایید از دنیای خارج هستیم.

  • The film could bring him the ultimate validation: an Oscar.


    این فیلم می تواند اعتبار نهایی را برای او به ارمغان بیاورد: اسکار.

synonyms - مترادف
  • confirmation


    تائیدیه


  • شواهد و مدارک


  • اثبات

  • attestation


    تصدیق

  • substantiation


    تصویب

  • ratification


    تایید

  • corroboration


    شهادت

  • endorsement


    وصیت نامه


  • شاهد


  • مجوز انگلستان

  • verification


    مجوز ایالات متحده

  • testament


    تحریم


  • پذیرش - پذیرفته شدن

  • authorisationUK


    مستندات

  • authorizationUS


    احراز هویت


  • توافق

  • acceptance


    رضایت

  • documentation


    گواهینامه

  • authentication


    حمایت کردن


  • صدور گواهینامه

  • consent


    کوپن

  • testimonial


    تظاهرات


  • موافقت

  • affirmation


    حکم

  • certification


    گذراندن

  • voucher


    سر تکان دادن


  • assent


  • warrant


  • passing


  • nod


antonyms - متضاد
  • disproof


    رد کردن

  • denial


    انکار

  • disagreement


    اختلاف نظر

  • disapproval


    رد

  • dissension


    اختلاف

  • invalidation


    باطل شدن


  • مخالفت

  • refusal


    امتناع

  • rejection


    طرد شدن

  • veto


    وتو

  • contradiction


    تناقض

  • repudiation


    لغو انگلستان

  • cancellationUK


    لغو

  • annulment


    انتقاد

  • censure


    قایم شدن

  • hiding


    لغو ایالات متحده

  • cancelationUS


    پنهان کاری

  • concealment


    اعتراض

  • dissent


    رها شدن

  • objection


    نارضایتی انگلستان

  • abandonment


    محکومیت

  • disfavourUK


    نارضایتی آمریکا

  • condemnation


    بی توجهی

  • disfavorUS


    عبور


  • تخریب

  • neglect


    خالی


  • صبر کن

  • disavowal



  • void



لغت پیشنهادی

reassure

لغت پیشنهادی

stigma

لغت پیشنهادی

estimate