boarding
boarding - پانسیون
noun - اسم
UK :
US :
عمل سوار شدن به کشتی، هواپیما و غیره برای سفر به جایی
تکه های باریک چوبی که در کنار هم قرار می گیرند، معمولاً برای پوشاندن در یا پنجره شکسته
تخته هایی که کنار هم به هم بسته شده اند
بنابراین، آنها مجبور به پرداخت هزینه های شبانه روزی نیستند.
خانم ها و آقایان، فقط چند دقیقه دیگر سوار شدن هواپیما آغاز می شود.
He collected his boarding card and found a seat in the cafeteria that allowed him to look down on the concourse.
کارت سوار شدنش را جمع کرد و در کافه تریا یک صندلی پیدا کرد که به او اجازه میداد از بالا به سالن نگاه کند.
Only some sailors in blue jerseys who appeared as the Shirley chugged alongside the boarding pontoon.
فقط چند ملوان با لباس آبی که به عنوان شرلی ظاهر می شدند، در کنار پانتون سوار می شدند.
On Monday afternoon and evening Toby once again enjoyed undisputed sway in the boarding annexe of Burleigh.
دوشنبه بعدازظهر و عصر، توبی بار دیگر از نفوذ بلامنازع در ضمیمه سوار شدن برلی لذت برد.
کان از کوچه ای نزدیک پانسیون بیرون زده بود که صدا را شنید.
He was sent away to boarding school at Ampleforth and from there went to Trinity College Cambridge, to read architecture.
او به مدرسه شبانه روزی در آمپلفورث فرستاده شد و از آنجا به کالج ترینیتی در کمبریج رفت تا معماری بخواند.
boarding fees
هزینه های سوار شدن
entering
ورود
embarking
سوار شدن
ascending
صعودی
mounting
نصب
embussing
حبس کردن
emplaning
کاشت
entraining
حباب
catching
گرفتن
enplaning
برنامه ریزی
going aboard
بالا رفتن از
getting on
قدم گذاشتن روی کشتی
climbing on
پریدن در
stepping aboard
سوار شدن بر روی کشتی
hopping on
پریدن روی
رفتن به
jumping on
going into
climbing onto
