admissible
admissible - قابل قبول
adjective - صفت
UK :
US :
دلایل قابل قبول، حقایق و غیره قابل قبول یا مجاز هستند، به ویژه در دادگاه
می تواند به عنوان مدرک در دادگاه استفاده شود
در دادگاه حقوقی رضایت بخش و قابل قبول تلقی می شود
قابل رسیدگی در دادگاه حقوقی
مجاز یا قابل رسیدگی در دادگاه قانونی است
Government lawyers said the case was neither merited nor admissible.
وکلای دولت گفتند که این پرونده نه شایسته است و نه قابل پذیرش است.
با این حال، اگر شرایط خاصی برقرار باشد، می توان نشان داد که الگوریتم تقریباً قابل قبول است.
پس از آن، بخش 433 قانون 1986، شواهد را قابل پذیرش میداند.
اعترافات انجام شده در این دوره قابل قبول و اغلب ویرانگر است.
The judge ruled that the documents were admissible, and this appeal is basically against that ruling.
قاضی حکم به قابل قبول بودن اسناد داد و این تجدیدنظر اساساً بر خلاف آن حکم است.
Again is parliamentary material admissible in support of an argument for an alternative construction?
باز هم، آیا مواد پارلمانی در حمایت از استدلال برای ساخت جایگزین قابل قبول است؟
It was simply not admissible that something as blatantly solid as a rock could have come from the heavens.
این به سادگی قابل قبول نبود که چیزی به شدت محکم مانند سنگ از آسمان آمده باشد.
Parliamentary material is admissible where the legislation is ambiguous, uncertain or leads to an absurdity.
مطالب پارلمانی در مواردی قابل پذیرش است که قانون مبهم، نامطمئن یا منجر به پوچ باشد.
عکس ها معمولاً مدرک قابل قبولی هستند به شرطی که بتوان صحت آنها را ثابت کرد.
این ادعا تحت سیاست فعلی قابل قبول نبود.
قاضی حکم داد که شواهد جدید قابل قبول است.
قاضی حکم داد که این شواهد جدید قابل قبول است.
یافته های هیئت در دادگاه کیفری قابل پذیرش است.
باید دید آیا این گزارش شواهد قابل قبولی ارائه می دهد یا خیر.
در مورد قابل قبول بودن مدارک کودکان اختلاف وجود دارد.
acceptable
قابل قبول
allowed
مجاز
passable
قابل عبور
permitted
مجاز است
tolerable
قابل تحمل
allowable
قابل توجیه
permissible
مشروع
justifiable
معقول
قابل دفاع
حلال
defensible
قانونی
lawful
باشه
رضایتبخش
licit
صدا
قابل پشتیبانی
satisfactory
تحمل کرد
sensible
خوب
به رسمیت شناخته شده در انگلستان
supportable
به رسمیت شناخته شد
tenable
تحریم شده است
tolerated
معتبر
مناسب
recognisedUK
نمایشگاه
recognizedUS
sanctioned
valid
applicable
concedable
fitting
inadmissible
غیر قابل قبول
banned
ممنوع شد
barred
مسدود
forbidden
ممنوع
impermissible
غیر مجاز
interdicted
ممنوع است
prohibited
ممنوع شده است
proscribed
پر حرف
verboten
نامشروع
disallowed
غیر قابل اجرا
illegitimate
نامناسب
inapplicable
غير قابل تحمل
inappropriate
غیر مرتبط
intolerable
غیر منصفانه
irrelevant
ناعادلانه
unacceptable
اشتباه
unfair
تابو
unjust
غیرقانونی
unsuitable
غیر قانونی
قاچاق
taboo
جنایی
انگلستان غیر مجاز
outlawed
ایالات متحده غیر مجاز
unlawful
وتو کرد
illicit
بدون مجوز
contraband
unauthorisedUK
unauthorizedUS
vetoed
unsanctioned
