attic

base info - اطلاعات اولیه

attic - اتاق زیر شیروانی

noun - اسم

/ˈætɪk/

UK :

/ˈætɪk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [attic] در گوگل
description - توضیح

  • فضا یا اتاق درست زیر سقف خانه که اغلب برای نگهداری اشیا استفاده می شود


  • فضا یا اتاق بالای ساختمان، زیر سقف، که اغلب برای نگهداری اشیا استفاده می شود

  • a space in a house just under the roof often used for storing things


    فضایی در خانه درست زیر سقف که اغلب برای نگهداری اشیا استفاده می شود

  • Pamela Wray's father found her body hanging from an attic beam.


    پدر پاملا رای جسد او را آویزان از یک تیر اتاق زیر شیروانی پیدا کرد.

  • All these hazards, winter and summer are the reasons an attic should be well ventilated.


    همه این خطرات، زمستان و تابستان، دلایلی هستند که اتاق زیر شیروانی باید به خوبی تهویه شود.

  • What had gone from the attic she could only guess for she did not remember half the things they stored there.


    چه چیزی از اتاق زیر شیروانی رفته بود، او فقط می توانست حدس بزند، زیرا نیمی از چیزهایی را که در آنجا ذخیره کرده بودند به خاطر نمی آورد.

  • Indeed he was nervous when I was out of the attic.


    در واقع، وقتی من از اتاق زیر شیروانی بیرون آمده بودم، عصبی بود.

  • He lived in the top attic right up against the east end gable of the building.


    او در بالای اتاق زیر شیروانی سمت راست، روبروی شیروانی انتهای شرقی ساختمان زندگی می کرد.

  • That considered, an unvented attic can be 10 to 20 degrees warmer than outside in winter.


    با در نظر گرفتن، یک اتاق زیر شیروانی بدون هوا می تواند 10 تا 20 درجه گرمتر از فضای بیرون در زمستان باشد.

example - مثال
  • furniture stored in the attic


    مبلمان ذخیره شده در اتاق زیر شیروانی

  • an attic bedroom


    یک اتاق خواب زیر شیروانی

  • Her photography studio was a converted attic.


    استودیوی عکاسی او یک اتاق زیر شیروانی تبدیل شده بود.

  • I've got boxes of old clothes in the attic.


    من جعبه های لباس های قدیمی در اتاق زیر شیروانی دارم.

  • an attic bedroom at the top of the house


    یک اتاق خواب زیر شیروانی در بالای خانه

synonyms - مترادف
  • loft


    زیر شیروانی

  • cockloft


    خروس

  • garret


    طاقچه

  • mansard


    مانسرد


  • سقف


  • فضای سقف

  • cock loft


    انبار خروس

  • loft conversion


    تبدیل زیر شیروانی

  • sky parlour


    سالن آسمان

  • sky parlor


    طبقه بالا


  • طبقه فوقانی


  • برجک

  • turret


    برج مراقبت

  • watchtower


    پنت هاوس

  • penthouse


    شیروانی

  • gable


    بهترین داستان


  • اتاق زیر شیروانی

  • attic room


    قایق ها

  • rafters


    پیش امدگی لبه بام

  • eaves


    استودیو


  • خوابگاه

  • dormer


    ذخیره سازی


  • اپارتمان


antonyms - متضاد
  • cellar


    انبار

  • basement


    زیر زمین

  • undercroft


    زیرزمینی

  • vault


    طاق

  • catacomb


    کاتاکومب

  • crypt


    دخمه

  • subbasement


    زیرزمین

  • subterrane


    اتاق زیرزمینی

  • sub-basement


    زیر پله ها

  • underground room


    آپارتمان باغ

  • below stairs


    طبقه پایین همکف


  • استخوان بند


  • غار

  • ossuary


    گودال

  • cavern


    سیاه چال

  • pit


    پناهگاه

  • dungeon


    راه خزنده

  • bunker


    نگه دارید

  • underground chamber


    احمق

  • cellarage


    زیرساخت

  • crawlway


    ذخیره سازی


  • حفاری

  • dunny


    زیر ساخت

  • understructure


    زیرسازی


  • زیرزمین سیکلون

  • excavation


    انبار طوفانی

  • underbuilding


  • substructure


  • cyclone cellar


  • subterranean room


  • storm cellar


لغت پیشنهادی

approach

لغت پیشنهادی

cache

لغت پیشنهادی

bewitched