audacious
audacious - جسور
adjective - صفت
UK :
US :
نشان دادن شجاعت یا اعتماد به نفس زیاد به روشی که چشمگیر یا کمی تکان دهنده باشد
نشان دادن تمایل به ریسک کردن یا توهین به مردم
نشان دادن تمایل غیرمعمول برای ریسک کردن
His plan was audacious, and could have come only from a man combining cunning with iron determination.
نقشه او جسورانه بود و فقط می توانست از مردی باشد که حیله گری را با عزم آهنین ترکیب می کرد.
It makes it less audacious and less entertaining than the Eye of course except for the literary and dramatic reviews.
البته به جز نقدهای ادبی و نمایشی، آن را از چشم کمتر جسورانه و کمتر سرگرم کننده می کند.
از من سوال خواهد شد که چرا زنان این آوانگارد جسورانه را تشکیل دادند؟
این کار را با طیف خیره کننده ای از خلاقیت و ظرافت محکمی انجام داد.
یک بازی درخشان و جسورانه
در سال 1996، پرزیدنت کلینتون وعده ای به همان اندازه جسورانه داد.
It was a breathtakingly audacious solution to an intractable problem and the results were to be breathtaking as well.
این یک راه حل نفس گیر جسورانه برای یک مشکل حل نشدنی بود، و نتایج نیز نفس گیر بود.
تخیل آنها بیشتر از نیمه راه برای ملاقات با نویسنده جسور مشتاق است.
an audacious decision
یک تصمیم جسورانه
وی این طرح را بلندپروازانه و جسورانه توصیف کرد.
an audacious remark/suggestion
تذکر/پیشنهاد جسورانه
هدف جسورانه این خودروساز، رقابت با خودروهای لوکس سایر سازندگان است.
daring
شجاعانه
bold
پررنگ
brave
شجاع
courageous
پرماجرا
adventurous
بی باک
fearless
جسور
intrepid
سرانداز
gutsy
قهرمانانه
valiant
دلیر
venturesome
مبتکرانه
dauntless
باهوش
valorous
بی پروا
heroic
عصبی
plucky
گلوله دار
enterprising
ماجراجویی
daredevil
کهیر
dashing
نجیب
reckless
دلخراش
undaunted
تزلزل ناپذیر
nervy
بداخلاق
ballsy
احمقانه
adventuresome
بدون ترس
venturous
مقاوم
rash
spirited
mettlesome
unflinching
spunky
foolhardy
unafraid
hardy
مراقب باشید
cautious
محتاط
guarded
محافظت می شود
prudent
محتاط، معقول
timid
ترسو
unadventurous
غیر ماجراجویانه
unenterprising
غیر سازمانی
circumspect
محتاطانه
heedful
مراقب
بی خطر
wary
بزدل
cowardly
وحشت زده
frightened
می ترسد
ترسناک
fearful
ملایم
gentle
فروتن
humble
خفیف
mild
پوسیلان
رزرو شده است
pusillanimous
ضعیف
reserved
تسلیم شدن
هشدار داد
yielding
ترسیده
alarmed
وحشت زده انگلستان
terrified
ایالات متحده را به وحشت انداخت
هشدار
terrorisedUK
کری
terrorizedUS
بهت زده
alert
chary
shocked