audacity
audacity - گستاخی
noun - اسم
UK :
US :
کیفیت داشتن شهامت کافی برای ریسک کردن یا گفتن حرف های بی ادبانه
شجاعت یا اعتماد به نفس از نوعی که دیگران آن را تکان دهنده یا بی ادب می دانند
unusually strong and esp. rude confidence in yourself
غیرعادی قوی و خاص اعتماد بی ادبی به خود
آنها فقط در جسارت قوی بودند.
While I will put on Les Troyens, which is perhaps the greatest piece of audacity in the history of opera.
در حالی که من Les Troyens را خواهم گذاشت که شاید بزرگترین قطعه جسارت در تاریخ اپرا باشد.
Mr Pastrana's audacity was roundly applauded, but there was less enthusiasm for what he managed to achieve.
جسارت آقای پاسترانا به شدت مورد تشویق قرار گرفت، اما اشتیاق کمتری برای آنچه که او موفق شد به دست آورد وجود داشت.
چمدن مانند مردانی عمل کرد و حتی جسارت این را داشت که موج پس از موج حملات را سوار کند.
آنها حتی این جسارت را داشتند که شکایت کنند که دوره به اندازه کافی سخت نبود.
جسارتی که او را در زمین بسیار قدرتمند می کند، او را از این کار سخت می کند.
مندی این جسارت را داشت که چشمانش را با حیرت به متیو بچرخاند.
او این جسارت را داشت که بگوید من خیلی چاق هستم.
جسارت محض این طرح همه را شگفت زده کرد.
ایستادن و انتقاد از رئیس جسارت زیادی لازم بود.
او این جسارت را داشت که مرا به خاطر اشتباهش سرزنش کند!
شهردار ما این جسارت را دارد که برای بهبودهایی که هیچ ارتباطی با آن نداشته است، اعتبار طلب کند.
شجاعت
bravery
عصب
دل و روده
guts
بی حیایی
intrepidity
متانت
mettle
اعتماد به نفس
valorUS
valorUS
valourUK
valourUK
چیدن
pluck
شجاعانه
daring
نترسی
fearlessness
جسارت
boldness
دلتنگی
courageousness
روح
dauntlessness
شن
قهرمانی
grit
بطری
heroism
بدجنس
توپ ها
spunk
موکسی
balls
ماجراجویی
moxie
بی پروایی
gutsiness
ریسک پذیری
adventurousness
گلوله بودن
recklessness
شرکت، پروژه
venturesomeness
cojones
audaciousness
ballsiness
cojones
timidity
ترسو بودن
اهميت دادن
carefulness
دقت
caution
احتیاط
cowardice
بزدلی
ترس
gentility
جوانمردی
humility
فروتنی
meekness
نرمی
modesty
پوسیدگی
pusillanimity
ذخیره
reserve
تسلیم شدن
yielding
بی ستونی
spinelessness
ولع
cowardliness
جسارت
cravenness
پولترونی
dastardliness
ضعف
poltroonery
عدم قطعیت
weakness
بی رحمی
irresolution
عجز
fearfulness
تردید
gutlessness
ناتوانی
inability
دلتنگی
hesitation
بی حیایی
infirmity
ضعف قلب
cowardness
بازآفرینی
faintheartedness
wimpiness
faint-heartedness
feebleness
recreancy