beggar
beggar - گدا
noun - اسم
UK :
US :
کسی که با درخواست غذا و پول از مردم زندگی می کند
کسی را بسیار فقیر کردن
فقیری که با درخواست پول یا غذا از دیگران زندگی می کند
a person especially when you are expressing an opinion about something that they have done, or that has happened to them
یک شخص، به خصوص زمانی که در مورد کاری که انجام داده یا برایش اتفاق افتاده است، نظری را بیان می کنید
یک فرد یا سازمان و غیره را به شدت فقیر کند
بدون لباس زیر پتوی اولش می توانست فرزند پادشاه یا گدا باشد.
یک پسر گدا خانه ای را در کوچه ای باریک و پر آب که میسترس هاپکینز در آن زندگی می کرد به ما نشان داد.
می توانید به گداها به جای پول نقد، کوپن غذا بدهید.
رم احتمالاً بیش از میانگین تعداد گدا داشت.
وقتی اومئوس برگشت، گدای پیری را یافت که رها کرده بود.
تصور کردم که گدای خیابان های لندن با پیرزن خدیجه در روستای من نشسته است.
گدای جوان پول را گرفت و انگشتش را خیس کرد و با دقت اسکناس ها را دو بار شمرد.
bum
ماتحت
vagrant
ولگرد
tramp
با صدا راه رفتن
vagabond
دوره گرد
hobo
متروکه
drifter
دلهره آور
derelict
درو
mendicant
دوز
derro
بیچاره
dosser
سواگمن
indigent
ورشکسته
swagman
فقیر
bankrupt
کیسه دار
pauper
ناودان
bagman
دعا کننده
guttersnipe
پنهندر
supplicant
پوسته دار
panhandler
مرد گدا
crusty
زن گدا
beggarman
کلوچارد
beggarwoman
quandong
clochard
گرسنگی
quandong
پالیارد
starveling
اسفنجگر
palliard
سوال کننده
spanger
وابسته
asker
پایین و بیرون
فرد بی خانمان
down-and-out
بدبخت
inhabitant
مقیم
