bison

base info - اطلاعات اولیه

bison - بیسون

noun - اسم

/ˈbaɪsn/

UK :

/ˈbaɪsn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bison] در گوگل
description - توضیح

  • حیوانی مانند گاو بزرگ با موی سر و شانه هایش

  • a large wild animal similar to a cow but having a larger head and shoulders covered in hair found in North America and Europe. The North American bison is also called a buffalo.


    یک حیوان وحشی بزرگ، شبیه به گاو، اما با سر و شانه های بزرگتر پوشیده از مو، در آمریکای شمالی و اروپا یافت می شود. به گاومیش کوهان دار آمریکای شمالی گاومیش نیز گفته می شود.

  • a large wild animal similar to a cow but having a larger head and hairy shoulders, found esp. in North America


    حیوانی بزرگ و وحشی، شبیه به گاو اما با سر بزرگتر و شانه های پرمو، به ویژه یافت شد. در آمریکای شمالی

  • Her left hand rests on her belly, while the right holds a bison horn marked with thirteen lines.


    دست چپ او روی شکمش قرار دارد، در حالی که دست راست یک شاخ گاومیش کوهان دار را نگه می دارد که با سیزده خط مشخص شده است.

  • They come in the shape of a bear an eagle and the head of a bison.


    آنها به شکل خرس، عقاب و سر گاومیش کوهان دار می آیند.

  • The tree regenerates elsewhere where there are bison and wild cattle or even domestic buffaloes and cattle.


    درخت در جاهای دیگر، جایی که گاومیش کوهان دار و گاو وحشی یا حتی گاومیش و گاو اهلی وجود دارد، دوباره تولید می شود.

  • The Yellowstone herd, which is directly descended from those last surviving bison, is of particular spiritual importance to those tribes.


    گله یلواستون، که مستقیماً از آخرین بازمانده گاومیش کوهان دار امریکایی می آید، برای آن قبایل اهمیت معنوی خاصی دارد.

  • The bison hair must be twisted into a rope for securing prisoners.


    موهای گاومیش کوهان دار امریکایی باید به صورت طنابی برای تامین امنیت زندانیان پیچانده شود.

  • The bison trainer married Margaret Lesher late last year a few months after meeting her at a rodeo.


    مربی گاومیش کوهان دار امریکایی اواخر سال گذشته، چند ماه پس از ملاقات با مارگارت لشر، با او در یک رودئو ازدواج کرد.

  • Even the United States government maintains a herd of about twelve thousand wild bison.


    حتی دولت ایالات متحده گله ای از حدود دوازده هزار گاومیش کوهان دار وحشی نگهداری می کند.

example - مثال
  • a herd of bison


    یک گله گاومیش کوهان دار امریکایی

  • Large herds of bison, popularly known as buffalo, used to live on the plains of western North America.


    گله های بزرگ گاومیش کوهان دار، که عموماً به نام بوفالو شناخته می شوند، در دشت های غرب آمریکای شمالی زندگی می کردند.

synonyms - مترادف
  • wisent


    خردمند

  • American bison


    گاومیش کوهان دار آمریکایی

  • American buffalo


    بوفالو آمریکایی

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

surfaces

لغت پیشنهادی

imp

لغت پیشنهادی

bioscope