blue-collar
blue-collar - یقه آبی
adjective - صفت
UK :
US :
کارگران یقه آبی به جای کار در دفاتر کار فیزیکی انجام می دهند
یقه آبی کار غیر ماهر است که ممکن است سخت و کثیف باشد
کارگران یقه آبی به جای کارهای اداری، کارهایی را انجام می دهند که نیاز به قدرت یا مهارت فیزیکی دارند.
relating to people who do physical work rather than mental work and who usually do not work in an office
مربوط به افرادی است که به جای کار ذهنی کار فیزیکی انجام می دهند و معمولاً در یک اداره کار نمی کنند
relating to jobs that involve physical work especially work that you do not need any special skills to be able to do
مربوط به مشاغلی که شامل کار فیزیکی هستند، به ویژه کارهایی که برای انجام آن به مهارت خاصی نیاز ندارید.
Lately, the restaurant chain which caters mainly to blue-collar diners, has been hurt by competition.
اخیراً، رستوران های زنجیره ای، که عمدتاً به غذاخوری های یقه آبی پاسخ می دهد، از رقابت آسیب دیده است.
His ability to deliver the C2 blue-collar, Essex-man vote has, arguably, won them the last two general elections.
توانایی او در ارائه رای یقه آبی C2، مرد اسکس، مسلماً آنها را در دو انتخابات عمومی گذشته برنده کرده است.
Aside from its cast the show was lauded for its honest and realistic depiction of blue-collar family life.
جدای از بازیگران، این نمایش به خاطر نمایش صادقانه و واقع گرایانه اش از زندگی خانوادگی یقه آبی مورد تحسین قرار گرفت.
Always a blue-collar town Gary developed into a mighty industrial force on the strength of the nearby lakefront steel mills.
گری که همیشه یک شهر یقه آبی بود، با قدرت کارخانه های فولادی کنار دریاچه در مجاورت به یک نیروی صنعتی قدرتمند تبدیل شد.
The school serves a community of approximately 10,000 people mostly blue-collar workers who are employed by the pickle plant.
این مدرسه به جامعه ای متشکل از 10000 نفر خدمات می دهد که عمدتاً کارگران یقه آبی هستند که در کارخانه ترشی کار می کنند.
حمایت سیاسی او عمدتاً از سوی کارگران یقه آبی است.
blue-collar workers/voters/votes
کارگران یقه آبی/رای دهندگان/رای
blue-collar workers.
کارگران یقه آبی.
blue-collar jobs
مشاغل یقه آبی
blue-collar workers
کارگران یقه آبی
manual
کتابچه راهنمای
factory-working
در حال کار در کارخانه
hardhanded
سخت دست
صنعتی
laboringUS
laboringUS
labouringUK
کارگر انگلستان
lower-class
طبقه پایین
تولید
middle-class
طبقه متوسط
فیزیکی
proletarian
پرولتاریا
proletariat
دستمزدی
wage-earning
طبقه کارگر
نیروی کار ایالات متحده
labor-intensiveUS
کارگر فشرده انگلستان
labour-intensiveUK
پر زحمت
laborious
فشرده کار
work-intensive
انسان
کار پوشیده
working-class
سخت کوش
workworn
خودکار نیست
hardworking
با دست انجام می شود
not automated
غیر اتوماتیک
دستی
non-automatic
غیر خودکار
hand-operated
دست
non-automated
not automatic
white-collar
یقه سفید
دفتر
اجرایی
salaried
حقوق بگیر
clerical
روحانی
حرفه ای
مدیریت
administrative
اداری
managerial
مدیریتی
nonmanual
غیر دستی
non-manual