braces

base info - اطلاعات اولیه

braces - بریس ها

N/A - N/A

ˈbreɪ·sɪz

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [braces] در گوگل
description - توضیح
  • two long pieces of material that stretch over someone’s shoulders and fasten to their trousers at the front and the back to stop them falling down


    دو تکه مواد بلند که روی شانه‌های کسی کشیده می‌شود و جلو و پشت به شلوار او می‌چسبد تا از افتادن آنها جلوگیری کند.

  • a pair of narrow straps that stretch from the front of the trousers over your shoulders to the back to hold them up


    یک جفت بند باریک که از جلوی شلوار روی شانه های شما تا پشت کشیده می شود تا آنها را بالا نگه دارد.

  • supports that are fastened to the legs of people who have difficulties with walking


    تکیه گاه هایی که به پاهای افرادی که در راه رفتن مشکل دارند بسته می شود

  • a set of wires attached to a person’s teeth to move them gradually in order to straighten them


    مجموعه‌ای از سیم‌ها که به دندان‌های فرد متصل می‌شوند تا به تدریج آن‌ها را حرکت دهند تا صاف شوند

  • esp. Br Braces are also suspenders.


    مخصوصا بریس های Br نیز آویز هستند.

example - مثال
  • a pair of braces


    یک جفت بریس

  • He'd lost so much weight he had to wear braces to keep his trousers up.


    او آنقدر وزن کم کرده بود که مجبور شد برای بالا نگه داشتن شلوارش بریس بپوشد.

  • Today the actor is wearing a sharply pressed, pale blue shirt and a pair of braces.


    این بازیگر امروز یک پیراهن آبی کمرنگ و یک جفت بند به تن دارد.

  • My grandad always used to wear a pair of braces.


    پدربزرگ من همیشه از یک جفت بریس استفاده می کرد.

  • Here he is in this photo standing in his garden his tweed trousers firmly fastened to a pair of braces.


    اینجا او در این عکس است که در باغش ایستاده است، شلوار توییدش محکم به یک جفت بند بسته شده است.

  • The photos don't show the heavy steel braces that meant he could walk despite this condition.


    عکس‌ها بریس‌های فولادی سنگین را نشان نمی‌دهند که به این معنی بود که او علی‌رغم این شرایط می‌توانست راه برود.

  • He learned to walk assisted by braces and therapeutic shoes.


    او راه رفتن را با کمک بریس و کفش های درمانی یاد گرفت.

  • As a child she had to wear braces and corrective shoes.


    در کودکی مجبور بود بریس و کفش اصلاحی بپوشد.

  • She was initially confined to a wheelchair and later wore leg braces.


    او ابتدا روی ویلچر محبوس بود و بعداً بریس‌هایی برای پا گذاشت.

  • He made good progress and within six months, was walking short distances with leg braces.


    او پیشرفت خوبی داشت و در عرض شش ماه، مسافت های کوتاهی را با بریس های پا راه می رفت.

synonyms - مترادف
  • suspenders


    آویزها

  • bands


    باندها

  • garters


    بند بند

  • shoulder straps


    تسمه های شانه ای

antonyms - متضاد
  • flexes


    خم می شود

لغت پیشنهادی

sturdy

لغت پیشنهادی

improve

لغت پیشنهادی

ideologies