unquestionably
unquestionably - بدون شک
adverb - قید
UK :
US :
پرسشگر
پرسشنامه
سوال برانگیز
سوال کردن
بی چون و چرا
بدون تردید
پرسشگرانه
---
برای تأکید بر اینکه چیزی مطمئناً درست است استفاده می شود
به گونه ای که بدیهی و غیرممکن است
But for us the bigger disappointments unquestionably are associated with Mr Bush, and they begin with foreign policy.
اما برای ما ناامیدیهای بزرگتر بیتردید با آقای بوش مرتبط است و از سیاست خارجی شروع میشود.
The temporary bonanza of revenue from North Sea oil should unquestionably be invested for the future.
درآمد موقت حاصل از نفت دریای شمال بدون شک باید برای آینده سرمایه گذاری شود.
If some one had laid out the consequences of their behavior they would have unquestionably behaved otherwise.
اگر کسی عواقب رفتار خود را بیان می کرد، بدون شک رفتار دیگری از خود نشان می داد.
نیوهمپشایر بدون شک تأثیر نامتناسبی بر روند نامزدی دارد.
The outcome is quite unknown but Ceolred was unquestionably the invader and it should not be assumed that Ine won.
نتیجه کاملا ناشناخته است، اما Ceolred بدون شک مهاجم بود و نباید تصور کرد که این برنده شد.
به نظر من این تخمین بدون شک خیلی زیاد است.
مطمئن
قطعا
undoubtedly
بی شک
undeniably
غیر قابل انکار
به وضوح
مسلما
بدون شک
doubtless
مطمئنا
plainly
براستی
indisputably
واقعا
assuredly
به طور غیر قابل بحث
بی چون و چرا
به آسانی
incontrovertibly
غیر قابل بحث
incontestably
در واقع
بنابراین
inarguably
بدون استدلال
مثبت
کاملا
unarguably
آرام
positively
بدون ابهام
بسيار خوب
forsooth
به طور قطعی
indubitably
با تاکید
unequivocally
به طور غیر قابل اعتراض
alright
غیرقابل دفاع
decidedly
دستها پایین
emphatically
unimpeachably
indefensibly
hands down
doubtfully
با شک
dubiously
به طرز مشکوکی
indefinite
نامعین
questionably
سوال برانگیز
suspiciously
با شک ایالات متحده
skepticallyUS
بدبینانه انگلستان
scepticallyUK
به طور نامحدود
indefinitely
با بی اعتمادی
mistrustfully
خمیده
doubtingly
به طور مبهم
distrustfully
تا اندازه ای
askance
تا حدی
vaguely
به طور ناقص
partially
آزمایشی
نا معلوم
incompletely
بلاتکلیف
tentatively
به طور نامطمئن
uncertain
بی اراده
undecidedly
با تردید
uncertainly
به پهلو
irresolutely
به طور نامشخص
ambiguously
به دروغ
hesitatingly
نادقیق
sideways
به صورت متقلبانه
indistinctly
نادرست
hesitantly
اشتباه
falsely
inaccurately
fraudulently
incorrectly
mistakenly