unquestionably

base info - اطلاعات اولیه

unquestionably - بدون شک

adverb - قید

/ʌnˈkwestʃənəbli/

UK :

/ʌnˈkwestʃənəbli/

US :

family - خانواده
question
سوال
questioner
پرسشگر
questionnaire
پرسشنامه
questionable
سوال برانگیز
questioning
سوال کردن
unquestioning
بی چون و چرا
unquestioned
بدون تردید
questioningly
پرسشگرانه
unquestioningly
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [unquestionably] در گوگل
description - توضیح

  • برای تأکید بر اینکه چیزی مطمئناً درست است استفاده می شود


  • به گونه ای که بدیهی و غیرممکن است

  • But for us the bigger disappointments unquestionably are associated with Mr Bush, and they begin with foreign policy.


    اما برای ما ناامیدی‌های بزرگ‌تر بی‌تردید با آقای بوش مرتبط است و از سیاست خارجی شروع می‌شود.

  • The temporary bonanza of revenue from North Sea oil should unquestionably be invested for the future.


    درآمد موقت حاصل از نفت دریای شمال بدون شک باید برای آینده سرمایه گذاری شود.

  • If some one had laid out the consequences of their behavior they would have unquestionably behaved otherwise.


    اگر کسی عواقب رفتار خود را بیان می کرد، بدون شک رفتار دیگری از خود نشان می داد.

  • New Hampshire unquestionably possesses a disproportionate influence over the nominating process.


    نیوهمپشایر بدون شک تأثیر نامتناسبی بر روند نامزدی دارد.

  • The outcome is quite unknown but Ceolred was unquestionably the invader and it should not be assumed that Ine won.


    نتیجه کاملا ناشناخته است، اما Ceolred بدون شک مهاجم بود و نباید تصور کرد که این برنده شد.

  • This estimate seems to me to be unquestionably too high.


    به نظر من این تخمین بدون شک خیلی زیاد است.

example - مثال
  • It was unquestionably a step in the right direction.


    بدون شک گامی در مسیر درست بود.

  • She is unquestionably good at physics.


    او بدون شک در فیزیک خوب است.

  • The operation has unquestionably improved the wellbeing of most patients.


    این عمل بدون شک رفاه بیشتر بیماران را بهبود بخشیده است.

synonyms - مترادف

  • مطمئن


  • قطعا

  • undoubtedly


    بی شک

  • undeniably


    غیر قابل انکار


  • به وضوح


  • مسلما


  • بدون شک

  • doubtless


    مطمئنا

  • plainly


    براستی

  • indisputably


    واقعا

  • assuredly


    به طور غیر قابل بحث


  • بی چون و چرا


  • به آسانی

  • incontrovertibly


    غیر قابل بحث

  • incontestably


    در واقع


  • بنابراین

  • inarguably


    بدون استدلال


  • مثبت

  • so


    کاملا

  • unarguably


    آرام

  • positively


    بدون ابهام


  • بسيار خوب

  • forsooth


    به طور قطعی

  • indubitably


    با تاکید

  • unequivocally


    به طور غیر قابل اعتراض

  • alright


    غیرقابل دفاع

  • decidedly


    دستها پایین

  • emphatically


  • unimpeachably


  • indefensibly


  • hands down


antonyms - متضاد
  • doubtfully


    با شک

  • dubiously


    به طرز مشکوکی

  • indefinite


    نامعین

  • questionably


    سوال برانگیز

  • suspiciously


    با شک ایالات متحده

  • skepticallyUS


    بدبینانه انگلستان

  • scepticallyUK


    به طور نامحدود

  • indefinitely


    با بی اعتمادی

  • mistrustfully


    خمیده

  • doubtingly


    به طور مبهم

  • distrustfully


    تا اندازه ای

  • askance


    تا حدی

  • vaguely


    به طور ناقص

  • partially


    آزمایشی


  • نا معلوم

  • incompletely


    بلاتکلیف

  • tentatively


    به طور نامطمئن

  • uncertain


    بی اراده

  • undecidedly


    با تردید

  • uncertainly


    به پهلو

  • irresolutely


    به طور نامشخص

  • ambiguously


    به دروغ

  • hesitatingly


    نادقیق

  • sideways


    به صورت متقلبانه

  • indistinctly


    نادرست

  • hesitantly


    اشتباه

  • falsely


  • inaccurately


  • fraudulently


  • incorrectly


  • mistakenly


لغت پیشنهادی

misused

لغت پیشنهادی

praying

لغت پیشنهادی

retreating