beaten
beaten - مورد ضرب و شتم
N/A - N/A
UK :
US :
یک مسیر شکسته، مسیر و غیره توسط بسیاری از افرادی که به همان روش راه می روند ساخته شده است
شخص کتک خورده احساس شکست می کند و مورد احترام نیست
فلز کوبیده شده با چکش شکل داده شده است تا نازک تر شود
طلای کوبیده شده یا فلز دیگری با ضربه های مکرر با یک جسم سخت صاف شده است
A beaten path or track is one that people walk along regularly so that the ground has become hard and the path is clear.
مسیر یا مسیر کوبیده مسیری است که مردم به طور منظم در آن قدم می زنند تا زمین سخت شده و مسیر صاف باشد.
Straggling, beaten columns of troops marched without equipment into the town and out along the main road to Kiev.
ستون های ضرب و شتم شده از سربازان بدون تجهیزات به داخل شهر رفتند و در امتداد جاده اصلی به کیف رفتند.
کف از همان خاک کوبیده شده در سالن بود.
تخم مرغ زده شده و اسانس وانیل را کم کم با همزن بزنید.
Originally decorating the crowns were 150 feathers made of beaten gold found nearby.
در اصل تزئین تاج ها 150 پر از طلای ضرب شده بود که در نزدیکی آن یافت شد.
موهایش را شانه می کرد، صورتش در آینه طلای ضرب شده منعکس می شد.
کوربت به سرعت از مسیر گل آلود و گل آلود عبور کرد. آسمان ابری شد و باران خفیفی شروع به باریدن کرد.
او احساس می کرد کتک خورده، طرد شده و خیانت شده است و تنها چیزی که اکنون می خواست پناهگاه اتاق خودش بود.
defeated
شکست داد
conquered
تسخیر کرده
routed
مسیریابی شده است
trounced
شکست خورد
crushed
خرد شده
غلبه بر
overwhelmed
غرق شده
overpowered
مغلوب شد
vanquished
از دست دادن
losing
مطیع
subjugated
بی شانس
luckless
لیسید
licked
بهترین
bested
فویل شد
foiled
ناامید شده
frustrated
بد شد
worsted
بهتر شد
bettered
بیش از حد
outdone
کوبیده شد
thrashed
خنثی شد
thwarted
بدبخت
hapless
سرنگون شد
overthrown
ناموفق
unsuccessful
شلاق خورده
whipped
ترسیده
cowed
لغو شد
quashed
رام شده است
subdued
ضربه زدن
clobbered
سردرگم، گیج، مات مبهوت
baffled
دور زد
circumvented
victorious
پیروز
winning
برنده شدن
triumphant
موفقیت آمیز
شکست ناپذیر
undefeated
فتح
conquering
قهرمان
بالا
اولین
مغلوب
vanquishing
رام نشده
unbeaten
برنده جایزه
unvanquished
تسخیر نشده
unsubdued
جام برنده
prizewinning
دوم به هیچ
unconquered
برنده شد
cup-winning
غالب
پیروزمندانه
won
triumphal