adorable
adorable - شایان ستایش
adjective - صفت
UK :
US :
کسی یا چیزی که دوست داشتنی است آنقدر جذاب است که شما را پر از احساس عشق می کند
used to describe someone or something that makes you love or like them usually because they are attractive and often small
برای توصیف کسی یا چیزی استفاده می شود که باعث می شود او را دوست داشته باشید یا دوست داشته باشید، معمولاً به این دلیل که جذاب و اغلب کوچک هستند
charming, attractive and easily loved
جذاب، جذاب و به راحتی دوست داشتنی
آیا نوزاد جدید آنها را دیده اید - او به سادگی شایان ستایش است!
از طرف دیگر، مک گرگور و دیاز عمدتاً به دلیل شایان ستایش بودن قابل توجه هستند.
Of course this also means Dunston, played by an adorable and talented ape named Sam, gets all the laughs.
البته، این بدان معناست که دانستون با بازی میمونی شایان ستایش و با استعداد به نام سام، همه خنده ها را به خود جلب می کند.
What an adorable baby!
چه بچه دوست داشتنی!
من تا هجده سالگی آنجا بودم: ازدواج لذت بخش بود. شوهران موجودات دوست داشتنی بودند
همچنین، یک کریکت شوخ و دوست داشتنی به نام جیمینی به او توصیه کرد.
Her friends ridiculed her seeing for the first time how the balance in their relationship had shifted in favour of adorable Diana.
دوستانش او را مسخره کردند و برای اولین بار مشاهده کردند که چگونه تعادل در رابطه آنها به نفع دیانا شایان ستایش تغییر کرده است.
در نهایت گربه را در کمد لباس پیدا کردیم که توسط شش بچه گربه شایان ستایش احاطه شده بود.
اغلب، یک پرستار آنجا بود، به تنهایی، در حال احتیاط شایان ستایش.
What an adorable child!
چه کودک دوست داشتنی!
آیا او فقط دوست داشتنی نیست؟
او دوست داشتنی ترین دختر دو ساله را دارد.
این قابهای برف شکل فقط شایان ستایش هستند.
من فکر می کنم شایان ستایش است که پدر و مادرت هنوز دست به دست هم می دهند.
He was an absolutely adorable child.
او یک کودک کاملا دوست داشتنی بود.
cute
جذاب
darling
عزیز
دوست داشتنی
lovable
گرانبها
precious
شیرین
فریبنده
captivating
لذت بخش
charming
واکشی
delightful
خوش
fetching
زیبا
pleasing
جادوگر
appealing
مسحور کننده
endearing
درگیر کننده
دوست داشتني
bewitching
برنده شدن
enchanting
برنده
engaging
ناز
gorgeous
خوش طعم
خلع سلاح
winning
دوست دارم برخی از
winsome
ستایش می کند
کهربایی
cutesy
فرشته ای
dainty
بانی
disarming
loveable
lovesome
adorbs
ambrosial
angelic
bonnie
detestable
نفرت انگیز
despicable
متناقض
hateful
شورش
repugnant
پست
abominable
دوست داشتنی نیست
revolting
منفور
vile
افتضاح
abhorrent
منظور داشتن
loathsome
دافع
unlovable
وحشتناک
abhorred
کثیف
godawful
انگل
سزاوار سرزنش
repellent
دافعه
unlikable
نفرین شده
horrid
ناگوار
loathed
شرم آور
lousy
ظالمانه
maggot
ناچیز
reprehensible
پوسیده
repulsive
تحقیر شده
accursed
ناخوشایند
horrible
ignominious
outrageous
paltry
rotten
despised
detested
displeasing
hated